پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت.
دختر هابیل جوابش کرد و گفت :نه , هرگز , همسری ام را سزا نیستی ؛ تو با بدان نشستی و خاندان نبوتت گم شد.
تو همانی که بر کشتی سوار نشدی. خدا را نادیده گرفتی و فرمانش را . به پدرت پشت کردی, به پیمان و پیامش نیز.غرور غرقت کرد.دیدی که نه شنا به کارت آمد و نه بلندی...