بیوگرافی خوانندگان پاپ ایرانی

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

» ترانه : زندونی
» آلبوم : زندونی
» خواننده : داریوش
» ترانه سرا : ---
» آهنگساز : ---
» تنظیم کننده : ---



وقتی که دل تنگه فایدش چیه آزادی
زندگی زندونه وقتی نباشه شادی
آدم که غمگینه دنیا براش زندونه
ما بین صد ملیون بازم تنها میمونه

دنیای زندونی دیواره زندونی از دیوار بیزاره

پرنده که بالش میسوزه
دل غم به حالش میسوزه
آخه مرگه واسش رهایی
پرنده که بالش میسوزه
آدمی که شادی نداره
بخدا آزادی نداره
میکنه زندگیشو زندون
آدمی که شادی نداره

دنیای زندونی دیواره زندونی از دیوار بیزاره

هوای قفس کشنده
بیرون پر از درنده
کجا بره پرنده

دنیای زندونی دیواره زندونی از دیوار بیزاره
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

» ترانه : محتاج(ابی)
» آلبوم : محتاج
» خواننده : داریوش
» ترانه سرا : ---
» آهنگساز : ---
» تنظیم کننده : ---



امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
بر من نفسی نیست ، نفسی نیست
در خانه کسی نیست
نکن امروز را فردا
بیا با ما که فردایی نمی ماند
که از تقدیر و فال ما
در این دنیا کسی چیزی نمی داند
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم به تو بر می خورم اما
در تو شده ام گم به من دسترسی نیست
نکن امروز را فردا
دلم افتاده زیر پا
بیا ای نازنین ای یار
دلم را از زمین بردار
در این دنیای وانفسا
تویی تنها ، منم تنها
نکن امروز را فردا ، بیا با ما ، بیا تا ما
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در این دنیای نا هموار
که می بارد به سر آوار
به حال خود مرا نگذار
رهایم کن از این تکرار
آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است
حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

ترانه : شام مهتاب
» آلبوم : گل بیتا
» خواننده : داریوش
» ترانه سرا : مینا جلالی
» آهنگساز : صادق نوجوکی
» تنظیم کننده : صادق نوجوکی



تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی

قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی

پریزاد عشقو مه آسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تا
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریا

قسم خوردی بر ما ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

گذشت روزگاری از اون لحظه ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب

در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به پایت شکستم

تو از این شکستن خبرداری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه

تو دونسته بودی، چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب
تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ماه ، که عاشقترینی
تو یک جمع عاشق ، تو صادقترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری

هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری

من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
[رسول بزرگ رستاخيز

اي ابرمرد مشرقي اي كوه
ا ي نگهبان قدسي خورشيد
روشنايي آتش زرتشت
يادگار صداقت جمشيد
ناجي سربلندي انسان
اي تو پيغمبر، اي اهورايي
اي براي تو اين هيولاها
همه كوكي ، همه مقوايي
با كتاب ترانه هاي من
نه قصيده غزل سپاس توست
مرد اسطوره اي شعر من
مخمل قلب من لباس توست
با كتاب پدربزرگ من قصه رويش تباهي هاست
قصه امتداد شب تا شب
قصه ممتد سياهي ها ست
دفتر كهنه ي پدر اما پرسوال و گلايه و ترديد
حرف اگر هست، حرف تنهايي
حرف آيا و حسرت واميد
با پدر آرزوي باغي بود
روي خاكي كه شكل مردن داشت
بس كه تن تشنه بود خاك من ، پدرم شوق جان سپردن داشت
بامن اما سبد سبد ميوه
از درخت غرور باغستان
كوزه كوزه زلال نوروعشق، براي قلب تشنه ي انسان
با كتاب ترانه هاي من
نه قصيده ،غزل سپاس توست
مرد اسطوره اي شعرمن
مخمل قلب من ، لباس توست
مشرقي، مرد پاسدار شرق
معني جاودانه ي اعجاز
خاك ،اگر خنده كرد وگندم داد
ازتو بود اي بزرگ باران ساز
اي، رسول بزرگ رستاخيز
دست حق، بهترين، سلاح توست
فاتح پاك در زمان جاري
رخش تاريخ، ذوالجناح توست.

داريوش *
آلبوم زندوني:gol:
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرسه

پرسه در خاك غريب پرسه بي انتهاست
هم گريز غربتم زادگاه من كجاست ؟
تو شباي پرسه دلواپسي
كه مي خوام دنيا رو فرياد بزنم
به كدوم لهجه ترانه سر كنم
به كدوم زبون تو رو داد بزنم
گم وگيج وتلخ و بي گذشته ام
توي شهري كه پناه داده به من
از كدوم طرف ميشه به هم رسيد
همه كوچه ها به غربت مي رسن
تو كدوم پس كوچه اولين سلام
گنبد سبزوپر از ترانه كرد
تو كدوم محله واپسين وداع
غزلهاي عشق و غم، گلايه كرد
كوچه ها وخونه ها ،محله ها،اينجا دفتر چه هاي بي خاطرن (2)
پرسه در خاك غريب پرسه بي انتهاست
هم گريز غربتم زادگاه من كجاست ؟
برام از خاطره سنگري بساز
بيد بي ريشه رو، شن، باد مي بره
نسل بي گذشته رو خاك غريب
مثل شخم كهنه از ياد، مي بره
ميخوام از باغچه سبز امروزم
سبد خاطره ها مو پر، كنم
ميخوام از عطر دوباره گم شدن
شهر سا لخورده گي هامو پر كنم
كوچه ها و خونه ها، محله ها
اينجا دفتر چه هاي بي خاطرن
پرسه در خاك غريب پرسه بي انتهاست
هم گريز غربتم زادگاه من كجاست؟

خواننده : داريوش
آلبوم: بچه هاي ايران
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

ترانه : خسته ام
» آلبوم : زندونی
» خواننده : داریوش
» ترانه سرا : اردلان سرفراز
» آهنگساز : ---
» تنظیم کننده : ---



محبس خويشتن منم از اين حصار خسته‌ام
من همه تن انالحقم كجاست دار خسته‌ام
در همه جاي اين زمين همنفسم كسي نبود
زمين ديار غربت است از اين ديار خسته‌ام
كشيده سرنوشت من به دفترم خط عزا
از آن خطي كه او نوشت به يادگار خسته‌ام
به گرد خويش گشته‌ام سوار اين چرخ و فلك
بس است تكرار ملال ز روزگار خسته‌ام
دلم نمي تپد چرا به شوق اين همه صدا
من از عذاب كوه بغض به كوله بار خسته‌ام
هميشه من دويده‌ام به سوي مسلخ غبار
از آن كه گم نمي شوم در اين غبار خسته‌ام
به من تمام ميشود سلسله رو به زوال
من از تبار حسرتم كه از تباه خسته‌ام
قمار بي برنده‌ايست قمار تلخ زندگي
چه برده و چه باخته از اين غمار خسته‌ام
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

ترانه : تند باد حادثه ها
» آلبوم : گل بیتا
» خواننده : داریوش
» ترانه سرا : ---
» آهنگساز : ---
» تنظیم کننده : ---



من و تو در گذر تند باد حادثه ها
هزار مرتبه اوج و حضيض ديده ايم
مپوش چشم اميد از وطن
که ما زين بيش به عمر خويش چه ضد و نقيض ها ديدم
...
نگفتمت تنها مرو شب در کمين نشسته
سيمای عمر آزاده را غم بر جبين نشسته
نگفتمت با من بيا تا سرزمين خورشيد
که رنگ غم بر قامت اين سرزمين نشسته
نگفتمت که ظلمت بر جاده ها نشسته
صد پيچ کاروان کش تا شهر ما نشسته
رفتی و به راه مانده ای در شب سياه مانده ای
رفتی و به راه مانده ای در شب سياه مانده ای
...
آماده شو ای همسفر که بر خطر بار دگر پا بنهيم
به يکدگر باردگر دست دل و يگانگيها بدهيم
کن رها بازوی دربند مرا پای دربند دماوند مرا
خيز و چيره شو بر خطر فکر چاره کن همسفر
...
همت کن و از عزم خود ياری طلب که پشت شب ميشکند
که جلوه خورشيد ما خلاص شفع زخانه بيرون فکند
کن رها بازوی دربند مرا پای دربند دماوند مرا
خيز و چيره شو بر خطر فکر چاره کن همسفر
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

مرگ شب


براي من كه در بندم چه اندوه آوري اي تن
فراز وحشتِ داري فرود خنجري اي تن
غم آزادگي دارم به تن دلبستگي تا كي
به من بخشيده دلسنگي شكستن‌هاي پي در پي

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن

چرا تن زنده و عاشق كنار مرگ فرسودن
چرا دلتنگ آزادي گرفتار قفس بودن
قفس بشكن كه بيزارم از آب و دانه در زندان
خوشا پرواز ما حتي به باغ خشك بي‌باران

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن

در آوار شب و دشنه چكد از قلب من خوناب
كه مي‌بينم من عاشق چه ماري خفته در محراب
خوشا از بند تن رستن پي آزادي انسان
نمي‌ترسم من از بخشش كه اينك سر كه اينك جان

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن

اگر پيرم اگر بُرنا اگر بُرناي دل پيرم
به راه خيل جان بركف كه مي‌ميرند مي‌ميرم
اگر سرخورده از خويشم من مغرور دشمن شاد
براي فتح شهر خون تو را كم دارم اي فرياد

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن


خواننده : داريوش
ترانه‌سرا : ايرج جنتي عطايي
آهنگساز : پرويز مقصدي
تنظيم : واروژان
 

En-mechanic

عضو جدید
کاربر ممتاز
بمان مادر
نسيم سرد می خندد به غوغای خيابانها
دهان كوچه پر خون می‌شود از مشت خمپاره
فشار درد مي‌دوزد لبانش را به دندانها
زمين گرم است از باران خون امروز
زمين از اشك خون‌آلوده خورشيد سيراب است
ببين آن گوش از بُن كنده را در موج خون مادر
كه همچون لاله از لالاي نرم جوي در خواب است
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
كه باران بلا مي‌باردت از آسمان بر سر
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
كه باران بلا مي‌باردت از آسمان بر سر
در ماتم‌سراي خويش را بر هيچكس مگشا
كه مهماني بغير از مرگ را بر در نخواهي ديد
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
زمين گرم است از باران بي‌پايان خون امروز
ولي دلهاي خونين جامگان در سينه‌ها سرد است
مبند امروز چشم منتظر بر حلقه اين در
كه قلب آهنين حلقه هم آكنده از درد است
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
كه باران بلا مي‌باردت از آسمان بر سر
نگاه خيره را از سنگفرش كوچه‌ها بردار
كه اكنون برق خون مي‌تابد از آيينه خورشيد
دوچشم منتظر را تا به كي بر آستان خانه مي‌دوزي
تو ديگر سايه فرزند را بر در نخواهي ديد
نخـواهي ديد نخـواهي ديد
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
كه باران بلا مي‌باردت از آسمان بر سر
ببين آن مغز خون‌آلوده را آن پاره دل را
كه در زير قدمها مي‌تپد بي هيچ فريادي
سكوتي تلخ در رگهاي سردش زهر مي‌ريزد
بدو با طعنه مي‌گويد كه بعد از مرگ آزادي
زمين مي‌جوشد از خون زير اين خورشيد عالم سوز
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود امروز
زمين گرم است از باران بي‌پايان خون امروز
ولي دلهاي خونين جامگان در سينه‌ها سرد است
مبند امروز چشم منتظر بر حلقه اين در
كه قلب آهنين حلقه هم آكنده از درد است
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
كه باران بلا مي‌باردت از آسمان بر سر
نگاه خيره را از سنگفرش كوچه‌ها بردار
كه اكنون برق خون مي‌تابد از آيينه خورشيد
دوچشم منتظر را تا به كي بر آستان خانه مي‌دوزي
تو ديگر سايه فرزند را بر در نخواهي ديد
نخـواهي ديد نخـواهي ديد
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
كه باران بلا مي‌باردت از آسمان بر سر
بمان مادر بمان در خانه خاموش خود مادر
 

En-mechanic

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شب آشیان شب زده:
شب‌آشيان شب‌زده
چكاوك شكسته پر
رسيده‌ام به ناكجا
مرا به خانه‌ام ببر
كسي به ياد عشق نيست
كسي به فكر ما شدن
از آن تبار خود شكن
تو مانده‌اي و بغض من

از اين چراغ مُردگي
از اين بر آب سوختن
از اين پرنده كشتن و
از اين قفس فروختن
چگونه گريه سر كنم
كه يار غمگسار نيست
مرا به خانه‌ام ببر
كه شهر، شهر يار نيست

از اين چراغ مُردگي
از اين بر آب سوختن
از اين پرنده كشتن و
از اين قفس فروختن
چگونه گريه سر كنم
كه يار غمگسار نيست

مرا به خانه‌ام ببر
كه شهر، شهر يار نيست
مرا به خانه‌ام ببر
ستاره دلنواز نيست
سكوت نعره ميزند
كه شب ترانه‌ساز نيست
مرا به خانه‌ام ببر
كه عشق در ميانه نيست
مرا به خانه‌ام ببر
اگر چه خانه خانه نيست

از اين چراغ مُردگي
از اين بر آب سوختن
از اين پرنده كشتن و
از اين قفس فروختن
چگونه گريه سر كنم
كه يار غمگسار نيست
مرا به خانه‌ام ببر
كه شهر، شهر يار نيست

از اين چراغ مُردگي
از اين بر آب سوختن
از اين پرنده كشتن و
از اين قفس فروختن
چگونه گريه سر كنم
كه يار غمگسار نيست
مرا به خانه‌ام ببر
كه شهر، شهر يار نيست

مرا به خانه‌ام ببر
ستاره دلنواز نيست
سكوت نعره ميزند
كه شب ترانه‌ساز نيست
مرا به خانه‌ام ببر
كه عشق در ميانه نيست
مرا به خانه‌ام ببر
اگر چه خانه خانه نيست

از اين چراغ مُردگي
از اين بر آب سوختن
از اين پرنده كشتن و
از اين قفس فروختن
چگونه گريه سر كنم
كه يار غمگسار نيست
مرا به خانه‌ام ببر
كه شهر، شهر يار نيست

از اين چراغ مُردگي
از اين بر آب سوختن
از اين پرنده كشتن و
از اين قفس فروختن
چگونه گريه سر كنم
كه يار غمگسار نيست
مرا به خانه‌ام ببر
كه شهر، شهر يار نيست
[/FONT]
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:heart::gol: چکاوک Lyrics:gol::heart:

کـجــاي ايـن جــنـگـل شــب
پنهون مي شي خورشيدکم
پشـت کدوم ســد ســکـوت
پـر مـي کــشــي چــکـاوکم

چرا بـه من شک مي کنی
مـن کـه مـنـــم بـرای تــو
لبـریـزم از عـشــق تــو و
سـرشــارم از هــوای تــو

دسـت کدوم غزل بـدم
نـبــض دل عـاشـقـمـو
پشت کدوم بهانه باز
پنهون کنم هق هقـمو

گـریه نمی کنم نـــرو
آه نمی کـشـم بشین
حرف نمی زنـم بمـون
بغض نمی کنم ببیـن

سفر نکن خورشیدکم
ترک نکن منو نرو
نبودنت مرگه منه
راهییه این سفر نشو
نزار که عشق من وتو
اینجا به اخر برسه
بری تو و مرگ من از
رفتن تو سر برسه

گـریه نمی کنم نـــرو
آه نمی کـشـم بشین
حرف نمی زنـم بمـون
بغض نمی کنم ببیـن

نـوازشــم کــن و بـبـیــن
عشق می ریزه از صدام
صدام کــن و ببـین که باز


غنچه می دن تـرانه هام
اگر چه من به چـشـم تو
کمـم قـدیمی ام گمـم
آتشـفشـان عـشـقـمـو
دریـــای پــر تـلاطــمــم

گـریه نمی کنم نـــرو
آه نمی کـشـم بشین
حرف نمی زنـم بمـون
بغض نمی کنم ببیـن
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راه من Lyrics

اینک زیر نورافکن اوج شعرمن آخرین پرده قصه ، قصۀ مردی که غرورش را رها نکرده
هر چه ، هرچه که بود مثل فانوس گرم و روشن بود مثل هیچکس نبود شبیه من بود،
چون پرنده اگر لرزیدم زیر باران، اگر ترسیدم وحشتم را به تو بخشیدم ،سقوطم را به چشم دیدم حال فهمیدم چه دل شکن بود ،
این راه من بود، این راه من بود،


این راه من بود، این راه من بود
صد آه اگر کشیدم سایه ای را سر نبریدم
صد بار اگر بوسیدی من هزاران بار بوسیدم
زخم چین پیرهن هدیۀ دوست وقتن رفتن بود هرگز برنگشتم این راه من بود، این راه من بود، این راه من بود، این راه من بود
خواب خوب بی قفس بودم بی تو رفتم با تو برگشتم خواب خنده لحظه به لحظه آخر خون ته شکنجه این تمام خواب وطن بود
این کار من بود ، این کار من بود
در هم بودم بر هم بودم اما خود خودم بودم ،
در هم بودم بر هم بودم اما خود خودم بودم
سایه بودم شبنم بودم زخم گل را مرهم بودم کارم از نو سرزدن بود
این راه من بود ، این راه من بود،

این راه من بود، این راه من بود
صد آه اگر کشیدم سایه ای را سر نبریدم صد بار اگر بوسیدی من هزاران بار بوسیدم
زخم چین پیرهن هدیۀ دوست وقتن رفتن بود هرگز برنگشتم
این راه من بود، این راه من بود،
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

ترانه: شیرین شیرین»
آلبوم: گل بیتا»
خواننده: داریوش»
ترانه سرا: --- »
آهنگساز: ---»
تنظیم کننده: ---


شيرين من تلخي نكن با عاشق
تموم ميشن گم ميشن اين دقايق
دنياي ما مال من و تو اين نيست
رو كوه ديگه فرهاد كوه كني نيست
يه روزي مياد كه نميدونيم كي هستيم
يار كي بوديم و عشق كي بوديم و چي هستيم
شيرين شيرينم واسه تو شدم يه فرهاد
شيرين شيرينم نده زندگيمو بر باد
نده زندگيمو بر باد نده زندگيمو بر باد
من نميگم فرهاد كوه كنم من
تيشه به كوهها كه نميزنم من
عاشق تو بي تو به كوه نميره
وقتي نباشي تو خودش ميميره
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

» ترانه : هم غصه
» آلبوم : گل بیتا
» خواننده : داریوش
» ترانه سرا : ايرج جنّتی عطائی
» آهنگساز : بابک بیات
» تنظیم کننده : ---



بيا لب واكنيم هم غصه ي من

بيا بيدار كنيم خوابيده ها رو

بيا آشتي بديم با قصه هامون

تمام دستاي از هم جدا رو

بيا گلخونه كن ويرونه ها رو

كه قمري جاي زاغا رو بگيره

نمي خوام گلدون مادربزرگم

رو طاقچه از بوي غربت بميره

قفلاي خوني صندوقچه ي ما

هزارون ساله گم كرده كليده

بيا با قلبامون رستم بسازيم

كه اون كه دشمنه ، ديو سفيده

بيا قفل و كليد رو مهربون كن

كه سخته سوت و كور خونه هامون

بيا با دستاي هم پل ببنديم

كه رد شه قاصد از رودخونه هامون

اگه شب مثل زندون تنگ و تاره

كليد صبحمون تو دستاي ماست

اگه امشب ، شب مرگ ستاره ست

چراغ راهمون خورشيد فرداست
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
به خيالم (تكيه بر باد)
به خيالم كه تو دنيا واسه تو،عزيزترينم
آسمونها زير پامه، اگه با تو رو زمينم
به خيالم كه تو با من،يه هميشه آشنايي
به خيالم كه تو با من ،ديگه از همه جدايي
من هنوزم نگرانم كه تو حرفامو ندوني
اين ديگه يه التماسه، من ميخوام بياي بموني
من وتو چه بي كسيم ، وقتي تكيمون به باده
بدوخوب زندگي من و دست گريه داده
اي عزيز هم قبيله، با تو از يه سرزمينم
تا به فرداي دوباره با تو هم قسم ترينم
من هنوزم نگرانم كه تو حرفا مو تدوني
اين ديگه يه التماسه، من ميخوام بياي بموني
بد وخوبمون يكي ،دست تو، تودست من بود
خواهش هر نفسم ، با تو هم صدا شدن بود
با تو هم قصه دردم ، هم صداتر از هميشه
دوتا همخون قديمي از يه خاكيم و يه ريشه
من هنوزم نگرانم كه تو حرفامو ندوني
اين ديگه يه التماسه من ميخوام بياي بموني !


خواننده: داريوش
آلبوم:آهاي مردم دنيا
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم بخاطرهواداران بی شمار داریوش
داریوش در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۹ خورشیدی در تهران بدنیا آمد. او سالهای اولیه عمر خود را در میانه و کرج و کردستان سپری کرد. استعداد خدادادی او در ۹ سالگی و در زمانی که برای اولین بار برروی صحنه سن مدرسه قرار گرفت آشکار شد و در ۲۰ سالگی توسط حسن خیاط باشی از تلوزیون ایران به مردم معرفی شد و با ترانه افسانه ای و جاودانی به من نگو دوست دارم در قلب مردم جای گرفت. او با پیدایش عصر بی همتای موسیقی نوین ایران همدوره بود. داریوش هرگز با عقاید تحمیلی به اجتماع خود سازگار نبود و به همین خاطر مدتی را هم در زندان شاهنشاهی به سر برد. ترانه های او شامل اشعار و ملودی های انسان هایی وارسته چون شاملو . نادرپور . جنتی عطایی . شهیار قنبری . اردلان سرفراز . فرید زلاند و بیات است. این موضوع سبب گشته تا ترانه های او در رابطه با عشق صلح آزادی و عدالت سروده شوند. پس از انقلاب دیگر عرصه ای برای داریوش و هنرش نبود از اینرو وی از سرزمین مادری و آریایی خود کوچ کرد و سالها به همراه همسر اولش ( فیروزه که خیلی هم او را دوست داشت ) و دخترش ( بیتا ) در ایالت کالیفرنیا امریکا زندگی کرد. جالب است بدانید داریوش سه بار ازدواج کرده اما به گفته خودش تنها یک بار عاشق شده و آن هم مربوط می شود به زمان جوانی او و پیش از انقلاب که دختر مورد علاقهاش در حادثه رانندگی از بین می رود و ترانه ( شقایق ) را در غم او می خواند و باز هم به گفته خودش هر بار که این ترانه را اجرا می کند با تمام وجود می خواند اما هیچ گاه نتوانسته مثل بار اول بخواند
شقایق اینجا من خیلی غریبم
آخه اینجا کسی عاشق نمیشه
شقایق جای تو دشت خدا بود
نه تو گلدون نه توی قصه ها بود
حالا از تو فقط این مونده باقی
که سالار تمام عاشقایی
شقایق وای شقایق
گل همیشه عاشق
در مورد این ترانه هم بگم که از سروده های ترانه سرای بزرگ ایران اردلان سرفراز میباشد.
به هر حال داریوش در حال حاظر به همراه همسر سومش در فرانسه و در مدرن ترین منطقه پاریس زندگی میکند. اما تقریبا هر ماه برای دیدن دخترش ( که پیش مادرش فیروزه زندگی میکنه ) به لسآنجلس سفر میکنه و این رو هم بگم که شدت علاقه داریوش به بیتا ( دخترش ) به حدی زیاده که اعلام کرده دیگه قصد بچه دار شدن نداره.
کارهای داریوش شامل۲۰۰ ترانه در ۲۵ آلبوم است.داریوش کنسرت های بیشماری را در تالارهای بزرگ جهان چون ( نوتابلی ومبلی در لندن ) ( کارنگی هال در نیویورگ ) ( کندی سنتر در واشنگتن دی سی )( کنسرتوس در استکهلم ) ( گرک تیاتر در لس آنجلس ) ( یونیور سال آمفی تئاتر در لس آنجلس ) و( استادیوم تنیس اویشن کلاپ در دبی ) به اجرا در آورده است. داریوش در هنر عکاسی نیز صاحب سبک است.همچنین پیش از انقلاب در دو فیلم سینمایی ( یاران و فریاد زیر آب ) نیز ایفای نقش نمود جالب است بدانید در فیلم فریاد زیر آب خانم شهره صولتی یکی دیگر از خوانندگان هم با داریوش همبازی بود و نقش دوم زن و نقش خواهر داریوش را به عهده داشت.
ترانه ها و باورهای داریوش بسیار جلوتر از تفکرات عصر اوست.
حتیجهان عرب نیز با سبک غنی داریوش آشناست و ترانه های او را پذیرفته است. در فستیوال موسیقی فیلم و رسانه های تصویری که چندی پیش در بحرین برگزار شد داریوش بعنوان نماینده سبک معاصر و منحصر بفرد موسیقی ایران این سبک را به جهان معرفی کرد و برنده بالاترین نشان صلح گشت. وی در مراسم اختتامیه این جشنواره ندای آزادی را بخصوص برای سرزمین مادری و آریایی خود ایران سر داد.
حالا بد نیست بریم زندگی نامه داریوش را البته بصورت کوتاه از زبان خودش بشنویم :
15 بهمن 1329 در تهران به دنیا آمدم و از سال 1349 بصورت حرفه ای وارد دنیای هنر شدم. از همان آغاز تمام سعی و تلاش من بر این بوده که در حد توانم، زبان احساسات هموطنانم باشم؛ هر چند که در این راه مورد تفتیش و بازداشت قرار گرفتم و با فراز و نشیب های فراوان مواجه شدم.

پس از انقلاب اسلامی و به دنبال کشتار، خونریزی، و خفقان حاکم بر سرزمین ام، مجبور به ترک وطن شدم. از آن زمان تا حال، در سفری بی انتها، میکوشم در کنار هموطنانم سرود ایرانی آزاد را همصدا شوم. گذری کوتاه به کارنامه 35 ساله ام، نمایانگر فلسفه و پایه تفکرم در انتخاب راهی که در پیش گرفته ام می باشد.

از سال 2000 دامنه فعالیت های خود را گسترده تر کردم تا پیام بهبودی را به گوش هموطنانی که از بیماری اعتیاد رنج می برند برسانم، و توجه جامعه ایرانی خارج از کشور و سازمان های بین المللی را به آسیب های اجتماعی حاکم بر ملت ایران جلب کنم. هموطنانی که می سوزند تا زندگی کنند، و زندگی می کنند تا بسوزند.

امید دارم که در طلب آزادی و آرامش، و با پیام عشق و بهبودی، وطن را دوباره بسازیم؛ اگر چه با خشت جان خویش.

در اینجا هم ترانه ( راه من ) از مرد بزرگ شهیار قنبری که داریوش تو آلبوم جدیدش خونده و آلبومش هم به همین نام است رو براتون میزارم. البته نا گفته نماند که این ترانه رو سالها قبل ابی عزیز بصورت تمرینی اجرا کرده بود که خب به بازار هم اومد و صد البته هم ابی در گذشته و هم داریوش در آلبوم جدیدش این ترانه رو به زیبایی اجرا کردند و همانا در زیبایی این ترانه علاوه بر صدای خوانندگان بزرگ کشورمان کلام شهیار و ملودی بسیار زیبای فرید زولاند و همچنین تنظیم تیگران ساکیان هم دخیل بود :
اينك زير نور افكن،اوج شعر من،آخرين پرده
قصه ، قصه مردي كه غرورش را رها نكرده
هرچه ، هرچه كه بود مثل فانوس گرم و روشن بود
مثل هيچ كس نبود ، شبيه من بود . شبيه من بود

چون پرنده اگر لرزيدم ، زير باران اگر ترسيدم
وحشتم را به تو بخشيدم ، سقوطم را به چشم ديدم
تا فهميدم چه دلشكن بود.
اين راه من بود. اين راه من بود
اين راه من بود. اين راه من بود.

صد آه اگر كشيدم ، سايه اي را سر نبريدم
يك بار اگر بوسيدي ، من هزاران بار بوسيدم

صد آه اگر كشيدم ، سايه اي را سر نبريدم
يك بار اگر بوسيدي ، من هزاران بار بوسيدم

زخم چين پيرهن ، هديه دوست وقت رفتن بود
هرگز برنگشتم .
اين راه من بود.اين راه من بود.
اين راه من بود. اين راه من بود.

رفتن ، بردن و باختن ، عشق ورزيدن ، سوختن و ساختن
ديروز ، ديروز من ، راه دشوار مرد افكن بود
راه رفته من ، راه خوب بهتر شدن بود. راه قد كشيدن
اين راه من بود اين راه من بود

در هم بودم. بر هم بودم . اما خود خودم بودم.
در هم بودم .بر هم بودم . اما خود خودم بودم.
ساده بودم . شبنم بودم. زخم گل را مرهم بودم.
كارم از نو سر زدن بود.
اين راه من بود اين راه من بود
اين راه من بود اين راه من بود

صد آه اگر كشيدم سايه اي را سر نبريدم
يك بار اگر بوسيدي من هزاران بار بوسيدم
صد آه اگر كشيدم ، سايه اي را سر نبريدم
يك بار اگر بوسيدي ، من هزاران بار بوسيدم
زخم چين پيرهن ، هديه دوست وقت رفتن بود
هرگز برنگشتم .
اين راه من بود اين راه من بود
اين راه من بود اين راه من بود.

.از وبلاگ شب نيلوفري
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

ترانه : موج
» آلبوم : راه من
» خواننده : داریوش
» ترانه سرا : اردلان سرفراز
» آهنگساز : فرید زولاند
» تنظیم کننده : ---



من آن موجم که آرامش ندارم
به آسانی سر سازش ندارم

هميشه در گريز و در گذارم
نمی مانم به يکجا بی قرارم

سفر يعنی من و گستاخی من
هميشه رفتن و هرگز نماندن

هزاران ساحل و ناديده ديدن
به پرسش های بی پاسخ رسيدن

من از تبار دریا از نسل چشمه سارم
رها تر از رهایی حصار بی حصارم

ساحل حصار من نیست
پایان کار من نیست

همدرد و یار من نیست
کسی که یار من نیست در انتظار من نیست

صدای زنده بودن در خروشم
به صاحل چون می یایم خموشم

به هنگامی که دنیا فکر ما نیست
برای مرگ هم در خانه جا نیست

اگر خاموش بشینم روا نیست
دل از دریا بریدن کار ما نیست

من از تبار دریا از نسل چشمه سارم
رها تر از رهایی حصار بی حصارم...
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
.......:::::متن ترانه:::::.......

.......:::::متن ترانه:::::.......

چه آغازي
چه انجامي
چه بايد بود و بايد شد
در اين گرداب وحشت زا
چه اميدي
چه پيغامي
كدامين قصه شيرين براي كودك فردا
زمين از غصه ميميرد پر از باد زمستاني
شعور شعر نا پيدا در اين مرداب انساني
همه جا سايه وحشت همه جا چكمه قدرت
گلوي هر فناري را بريدند از سر نفرت
بجاي شستن گلها به باغ سبز انساني
شكفته بوته آتش نشسته جغد ويراني
چه آغازي
چه انجامي
چه بايد بود و بايد شد
در اين گرداب وحشت زا
كه ميگويد كه ميگويد
جهاني اينچنين زيبا جهاني اينچنين رسوا
كجا شايسته روياست
چه آغازي
چه انجامي
چه اميدي
چه پيغامي
سوالي مانده بر رگها
كه مي پرسم من از دنيا
به تكرار غم نيما
كجاي اين شب تيره
بياويزم بياويزم
قباي ژنده خودرا
قباي ژنده خودرا
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خسروگلسرخی :
بدون شک در تاریخ شعر و ترانه ی سرزمین متمدن و فرهنگی ایران ترانه سرایان و شاعران بزرگی بوده اند که علاوه بر رعایت نکات فنی و ادبی دین خود را به مردم و سرزمین آریایی خود ادا کرده اند. آری عزیزان ترانه سرا یا شاعر خوب و مردمی علاوه بر اینکه دارای سواد ادبی و همچنین ذوق و سلیقه و نو آوری باشد باید با زمانه خود پیش رود. حرکت ترانه سرا با زمانه خویش بدین معناست که مشکلات و دغدغه ها و حتی شادی های مردمش را تصویر کند. ترانه سرا با دارا بودن این خصوصیات می تواند خود را در بین مردم جا کند. اکثر مردم که سواد ادبی ندارند تا بدنبال شعرها و قطعه های ادبی باشند. من و مردمم کسی را دوست داریم که هدفش از شعر گفتن ما بوده ایم و اگر ما نبوده ایم خودش بوده است و از آنجا که دغدغه ها و حرف های او با ما یکی ست ما با او و شعر هایش زندگی میکنیم.
بله مسلما شاعر یا ترانه سرایی امروز موفق است که هم از نظر فنی کار خود را بلد باشد و هم فریاد در گلو خفه شده مردم باشد و هر دوی این موارد در جای خود مهم است و این دو در کنار هم یک ترانه سرا یا شاعر را در ردیف ماندگار ها قرار می دهد به عنوان نمونه می توان به کسانی چون شاملو . جنتی عطایی . اردلان سرفراز . شهیار قنبری و از قدیمی تر ها حمید مصدق را نام برد که اگر اهورا مزدا یاریم دهد وظیفه خود می دانم مردم سرزمین جاویدم را با این بزرگان که به گردن خلق ایران حق دارند در آینده آشنا تر کنم.
اما از میان همه و همه یکی را بزرگ تر میدانم و بزرگ تر میدانند و او کسی نیست چون کسی که اردلان سرفراز ترانه شقایق را در باب او ساخت ( تقدیم به شقایق پرپر شده خسروگلسرخی ) و بعد ها داریوش اقبالی خواننده همیشه در یادها این ترانه را در غم عشق از دست داده خود به زیبایی و با تمام وجود اجرا کرد.
و او کسی نیست چون خسرو گلسرخی
من خودم تمام کتاب های او را می خوانم ( به این نکته هم اشاره کنم من شعر و ترانه زیاد میخونم اما شعر نمی گم اصلا بلد هم نیستم که بگم چون وقتی شعر ها و ترانه های شاعران و ترانه سرایان خوب کشورمون رو می خونم این اجازه رو به خودم نمی دم آخه تمام حرف ها و تمام احساسم رو در اشعار و ترانه های افراد مورد علاقه ام جستجو میکنم ). و در میان تمام شاعران و ترانه سرایان خسرو گلسرخی را از همه بیشتر دوست دارم و احترام ویژه ای برای او قائل هستم. او یک آریایی وطن پرست بود که خاکش را نه بخاطر خاکش بلکه به خاطر فرهنگ و تمدن و مردمش دوست داشت و به آن عشق می ورزید. او هم می توانست چون دیگران آرام بنشیند و زندگی راحتی را دنبال کند
وصیت نامه خسرو گلسرخی :
من یک فدائی خلق ایران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چیزی دیگر نیست. من خونم را به توده های گرسنه و پا برهنه ایران تقدیم میکنم و شما آقایان فاشیست ها که فرزندان ایران را بدون هیچ گونه مدرکی به قتل گاه می فرستید ایمان داشته باشید که خلق محروم ایران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ایمان داشته باشید از هر قطره خون ما صد ها فدائی بر می خیزد و روزی قلب همه شما را خواهد شکافت. و ضمنا یک عدد حلقه پلاتین ( طلا سفید ) و مبلغ یک هزار و دویست ریال وجه نقد به خانواده ام یا زنم بدهند.
خون ما پیرهن کارگران
خون ما پیرهن دهقانان
خون ما پیرهن سربازان
خون ما پرچم خاک ماست شاعر و نویسنده خلق ایران : خسرو گلسرخی
شعری از خسرو گلسرخی که یکی از اشعار دوست داشتنی و مورد علاقه شخص من هم میباشد.
ابریشم سیاه دو چشمت :
پریشان کن
اینک هجوم فاصله ها را
ای آمده ز عمق فراموشی
در من عقاب منقلبی هست
هرگز ز خستگی نرانده سخن
هرگز نگفته آری
از من مخواه فرود آیم
بگذار
روی زردی بابک را
هرگز بیاد نیارند
در انزوا چه کسی خواب آفتاب دید
تا من به انتظار بمانم
کنار دریچه
و در خیال بال کبوتر
سقوط کنم میان سیاهی
تنهایی عظیم نشسته برابرم
اینک
کجای جهان حرف می زنی
آیا همین آفتاب خسته ی شهرم
اجاق تو را
گرم می کند
با هر اشاره ی دستت
دریا میان رگم خواب می رود
ای مخملی که سرو
گلبوته های حرف تو را سبز میکند
از پله ها بیا
میان نیزه های نور سپیده
دریاوار
نگاه منقلبت را
ویران کن میانه ی دشت
دشتی که گونه های سوخته اش
چهره ی من است
که گیسوان به دست باد سپرده دنیا
میان چشم تو خفته است
ابریشم سیاه دو چشمت
یاد آور شبی زمستانی هست
من بی ردا
بدون وحشت دشنه
شادمانه خواب می رفتم
ابریشم سیاه دو چشمت
خانه ی من است
آن خانه ای
که در آن خواب می روم
و میمیرم
:::: روحش شاد و یادش گرامی ::::
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
برادرجان
برادرجان ، نمودوني چه دلتنگم
برادر جان ، نمي دوني چه غمگينم
نمي دوني، نمي دوني ، برادرجان
گرفتار كدوم طلسم و نفرينم
نمي دوني ، چه سخته دربه در بودن
مثل طوفان ،هميشه درسفر بودن
برادرجان، برادرجان نمي دوني
چه تلخه ،وارث درد پدر بودن
دلم تنگه برادرجان ،برادرجان دلم تنگه
دلم تنگه از اين روزهاي بي اميد
از اين شبگردي هاي خسته و ما يوس
از اين تكرار بيهوده دلم تنگه
هميشه يك غم ويك درد و يك كابوس
دلم تنگه برادرجان ، برادرجان دلم تنگه
دلم خوش نيست،غمگينم برادرجان
از اين تكراربي رويا و بي لبخند
چه تنهايي غمگيني
كه غير از من ،همه ،خوشبخت و عاشق
عاشق و خرسند
به فردا دلخوشم
شايد كه با فردا
طلوع خوب خوشبختي من باشه
شب و با رنج تنهايي من ، سركن
شايد فردا، روزعاشق شدن باشه
دلم تنگه برادرجان
برادرجان ، دلم تنگه

خواننده: داريوش
آلبوم : فرياد زيرآب
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
* ياور هميشه مؤمن *
اي به داد من رسيده
تو روزاي خود شكستن
اي چراغ مهربوني
تو شباي وحشت من
اي تبلور حقيقت
توي لحظه هاي ترديد
تو شب و از من گرفتي
تو من و دادي به خورشيد
اگه باشي يا نباشي
براي من تكيه گاهي
براي من كه غريبم
تو رفيقي جون پناهي
ياور هميشه مؤمن
تو بروسفر سلامت
غم من نخور كه دوري
براي من شده عادت
ناجي عاطفه من
شعرم از تو جون گرفته
رگ خشك بودن من
ازتن تو خون گرفته
اگه مديون تو باشم
اگه ازتو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
كه من و دادي نشونم
وقتي شب، شب سفر بود
توي كوچه هاي وحشت
وقتي همسايه، كسي بود
واسه بردنم به ظلمت
وقتي هر ثانيه شب
تپش هراس من بود
وقتي زخم خنجردوست
بهترين لباس من بود
تو با دست مهربوني
به تنم مرهم كشيدي
برام از روشني گفتي
پرده ي شب و دريدي
ياور هميشه مؤمن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور كه دوري
براي من شده عادت
اي طلوع اولين دوست
اي رفيق آخر من
به سلامت سفرت با ش
اي يگانه ياور من
مقصدت هر جا كه باشه
هر جاي دنيا كه باشي
اونور مرزشقايق
پشت لحظه ها كه باشي
خاطرت باشه كه قلبت
سپر بلاي من بود
تنها، دست تو رفيقه
دست بي رياي من بود
ياور هميشه مؤمن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور كه دوري
براي من شده عادت


خواننده : داريوش
آلبوم:شقايق
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
...:::متن ترانه:::...

...:::متن ترانه:::...

مرگ شب


براي من كه در بندم چه اندوه آوري اي تن
فراز وحشتِ داري فرود خنجري اي تن
غم آزادگي دارم به تن دلبستگي تا كي
به من بخشيده دلسنگي شكستن‌هاي پي در پي

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن

چرا تن زنده و عاشق كنار مرگ فرسودن
چرا دلتنگ آزادي گرفتار قفس بودن
قفس بشكن كه بيزارم از آب و دانه در زندان
خوشا پرواز ما حتي به باغ خشك بي‌باران

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن

در آوار شب و دشنه چكد از قلب من خوناب
كه مي‌بينم من عاشق چه ماري خفته در محراب
خوشا از بند تن رستن پي آزادي انسان
نمي‌ترسم من از بخشش كه اينك سر كه اينك جان

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن

اگر پيرم اگر بُرنا اگر بُرناي دل پيرم
به راه خيل جان بركف كه مي‌ميرند مي‌ميرم
اگر سرخورده از خويشم من مغرور دشمن شاد
براي فتح شهر خون تو را كم دارم اي فرياد

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن

در اين غوغاي مردم‌كُش
در اين شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولي از مرگ شب گفتن


خواننده : داريوش
ترانه‌سرا : ايرج جنتي عطايي
آهنگساز : پرويز مقصدي
تنظيم : واروژان
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره مي سازمت وطن
دوباره مي سازمت وطن
اگرچه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو ميزنم
اگرچه با استخوان خويش
دوباره مي بويم از تو گل
به ميل نسل جوان تو
دوباره مي شويم از خون
به سيل اشك روان خويش
دوباره مي سازمت وطن
اگرچه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو مي زنم
اگرچه با استخوان خويش
اگرچه صدساله مرده ام
به گور خود خواهم ايستاد
كه بر كنم قلب اهرمن
به نعره ي آنچنان خويش
اگرچه پيرم ولي هنوز
مجال تعليم اگر بود
جواني آغاز مي كنم
كنار نوبا وگان خويش
دوباره مي سازمت وطن
اگرچه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو مي زنم
اگرچه با استخوان خويش

خواننده: داريوش
آلبوم: بچه هاي ايران

 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
عروسك
عروسك قصه من، گهواره ي خوابت كجاست؟
قصر قشنگ كاغذي، پولك آفتابت كجاست؟
بال وپر نقره اي كفترعشقم وكي بست؟
آينه ي طوطي من وسنگ كدوم كينه، شكست؟
عروسك قصه من، زخمه شكسته با تنت
بميرم اي شكسته دل، چه بي صداست شكستنت
صداي عشق من وتو،كه تلخ وگريه آوره
تو اين سكوت قصه اي ،شايدصداي آخره
بعداز من وتو عاشقي، بايد به قصه ها بره
شايد با مرگ من وتو، عاشقي از دنيا بره
عروسك قصه من ، سوختن من ساختنمه
تو اين قمار بي غروب ،بردن من باختنمه
عروسك قصه من ،شكستنت فال منه
اين سايه ي هميشگي ،مرگه كه دنبال منه
عروسك قصه من ،زخمه شكسته با تنت
بميرم اي شكسته دل، چه بي صداست، شكستنت
جفتاي عاشق و ببين، از پل آبي ميگذرن
عروسك قلبشون و به جشن بوسه ميبرن
اما براي عشق ما ،اون لحظه ي آبي كجاست ؟
عروسك قصه من ،پس شب افتابي كجاست؟
عروسك قصه من، زخمه شكسته با تنت
بميرم اي شكسته دل چه بي صداست شكستنت !!!


خواننده: داريوش
آلبوم : شقايق
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاك خسته
نعره كن اي سرزمين جان سپردن، نعره كن
نعره كن اي خاك خسته، خاك گلگون ،نعره كن
شب هق هق، شب پرپرزدن چلچله ها ست
ازغزل گريه پرم، خانه ي هم غصه كجاست؟ (2)
اين همه جوخه ،اين همه داد، اين همه مرگ، اين همه عاشق ،خفته در خون
اين همه زندان، اين همه درد ،اين همه اشك، نعره هايت كو، خاك گلگون ؟
شب هق هق، شب پرپرزدن چلچله ها ست
ازغزل گريه پرم خانه ي هم غصه كجاست ؟ (2 )
خاك گل مردگي و قحطي و آفت زدگي
وطن تعزيه در مرگ و مصيبت زدگي
شب ياران، شب زندان، شب ويراني ماست
شب اعدام رفيقان گل ونوروصداست
اين همه جوخه اين همه داد اين همه مرگ اين همه عاشق، خفته در خون
اين همه زندان، اين همه درد ،اين همه اشك ،نعره هايت كو، خاك گلگون؟
شب هق هق شب پرپرزدن چلچله ها ست
از غزل گريه پرم خانه ي هم غصه كجاست؟(2 )
خاك گل مردگي و قحطي وآفت زدگي
وطن تعزيه در مرگ ومصيبت زدگي
شب ياران، شب زندان، شب ويراني ماست
شب اعدام رفيقان گل ونوروصداست .(2 )

خواننده: داريوش
آلبوم: نفرين نامه



 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M I N A نقدی بر مقوله پاپ در موسیقی امروز ایران موسیقی ایران 0

Similar threads

بالا