من دلم میگیره میرم اینجا:
اینجا کجاست ؟؟؟
خیلی با حاله
فقط جادش باریکه
من دلم میگیره میرم اینجا:
من دلم میگیره میرم اینجا:
خب باهاشون ارتباطتو قطع کن وقتی خوشت نمیاد مجبور نیستی که ارتباط داشته باشی خو
اینجا کجاست ؟؟؟
خیلی با حاله
فقط جادش باریکه
منو نا امیدی؟؟ نه بابا کلا الان شده زندگی هرچی پیش آید خوش آید دیگه برام هیچی مهم نیست فقط موتورمه و بس
خوش به حالتون...من انقد موتور دوس دارم.......
ارتباطم...قطعه قطعه.......اما............
بیخیال شما خبرنداری نمیفهمی من چی میگم....
دوست خوبیه درکت می کنه غر غر نمی کنه خیلی گله
خوبه ولی کاش میشد هر ازگاهی حرف هم میزد که اونجوری عالی میشد.راستی شما با موتورتون خارج از کشورم رفتین؟
اگه می تونستم برم که تا بحال رفته بودم
خرفم می زنه زبونشو باید یاد بگیری
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی...........................
اگه می تونستم برم که تا بحال رفته بودم
خرفم می زنه زبونشو باید یاد بگیری
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی...........................
تا که بودیم نبودیم کسی،
کشت ما را غم بی همنفسی
تا که رفتیم همه یار شدند،
خفته ایم و همه بیدار شدند
قدر آیینه بدانیم چو هست
نه در آن موقع که افتادو شکست
تنهاییم هممون خیلی تنهاییم و همینه علت ناامیدیمون...نه که بگم کسی نیس افراد زیادی دور و برموننن اما حرفمونو نمی فهمن....خداااااااااااااااااااااااااااااا
برگ از درخت خسته میشه
پاییز براش بهونست
بین باید باهاش کنار بیایچرا زندگی اجباره؟چرا کسی منو نمیفهمه؟چرا انقد خستم؟اخه چراااااااااااااااااااااااااااا؟
همیشه باید یک کسی باشد...
که معنی سه نقطههای انتهای جملههایت را بفهمد...
همیشه باید کسی باشد...
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد...
... باید کسی باشد...
... که وقتی صدایت لرزید بفهمد...
که اگر سکوت کردی، بفهمد...
باید کسی باشد...
که اگر بهانهگیر شدی بفهمد...
باید کسی باشد...
که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن نبودن بفهمد...
بفهمد که درد داری...
که زندگی درد دارد...
بفهمد که دلگیری...
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچک تنگ شده...
بفهمد که دلت برای راه رفتن، برای دویدن، تنگ شده. . .
آری...همیشه باید کسی باشد
گشتم نبود نگرد نیست آخرش به موتور رضایت دادم