ثانیه های خاکستری...

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مــُچــآلــه کـــُن...

خـــَط خـــَطـی کـــُن...

بـــِشـــکـن ... خــُلآصــه رآحــت بــآش....

اِرث پــِـــבَرَت کـــِه نــیــســـت!!!

בِلـــــــــــه تــَنـهـآی مــَنــِه...

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
چـــــــه معـــــادله ی نا بـــرابــــری

وقتــــــــی کـــــه مــــــن

بـــــــرای دیـــــــدنت چشمهــــــایم را مــــــی بندم

و تـــــــو

بــــــــرای نــــــدیـــــــدنــــــم
...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خیلی خوبه زندگیم
شدهام یه بازیگر
حسابی
هر کی میرسه میگم
عالیم و حسابی میخندم
اینطوری کسی
نمیفهمه چه مرگم هست
تازه اگه
هم بفهمند
هیچ کس
کاری نمیکنه
جز اینکه
بگه
اخه
ناراحت نباش بهترینش در انتظارت هست
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
به تعظیم مردم زمانه اعتماد نکن .

تعظیم انان همانند دو سر کمان

است که هرچه به هم نزدیکتر شوند تیرش کشنده تر است
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشمهایت سیراب سراب
و نگاهم،


تاول زده از تابش تشنگی


برویم دعای باران بخوانیم ‍.

تو با دل من
من با دل تو


باور کن با لبخند چترهایمان بر می گردیم
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چهار چیز را هرگز نـ ـشـ ـکـ ـنـ ـیـ ـد :
اعتماد ، قول ، رابطه و قلب
زیرا اینها وقتی میشکنند صدایی ندارند ولی درد زیادی دارند
[/FONT]

 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]گاهي تنهايي آنقدر قيمت دارد كه درب را باز نميكنم [/FONT][FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]​
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]حتي براي تو كه سالهاست منتظر در زدنت بودم

[/FONT]
[FONT=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوا کبود شد، اين ابتدای باران است
دلا دوباره شب دلگشای باران است

نگاه تا خلاء وهم می‌کشاندمان
مرا به کوچه ببر، اين صدای باران است

اگرچه سينه ي من شوره زار تنهايی است
ولی نگاه ترم آشنای باران است

دلم گرفته از اين سقف های بی روزن
که عشق، رهگذر کوچه‌های باران است

بيا دوباره نگيريم چتر فاصله را
که روی شانه‌ی گل، جای پای باران است

نزول آب، حضور دوباره ي برگ است
دوام باغچه در های‌های باران است

 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]يادمان باشد [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]وقتي كسي را به خودمان وابسته كرديم [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]در برابرش مسئوليم ...[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]در برابر اشكهايش [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]شكستن غرورش [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]لحظه هاي شكستنش در تنهايي ولحظه هاي بي قراريش ....[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]و[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]اگر يادمان برود [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]در جايي ديگر سرنوشت يادمان خواهد آورد [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]واين بار ما خود فراموش خواهيم شد

[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif][/FONT]
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ترک کردن آدمها هم آدابی دارد![/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اگر آداب ماندن نمیدانید[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]لااقل[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]درست ترکشان کنید[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]

[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا تـَــرَ کــــ برندارند...[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
يادمان باشد
وقتي كسي را به خودمان وابسته كرديم
در برابرش مسئوليم ...
در برابر اشكهايش
شكستن غرورش
لحظه هاي شكستنش در تنهايي ولحظه هاي بي قراريش ....
و
اگر يادمان برود
در جايي ديگر سرنوشت يادمان خواهد آورد
واين بار ما خود فراموش خواهيم شد




وقتی که
میشکنم ساکتم
هیچ نمیگویم تنها
دیگر
لبخند میزنم
و میگویم
این هم
از این یکی
تنها
میخواست
مرا بشکند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ترک کردن آدمها هم آدابی دارد!


اگر آداب ماندن نمیدانید

لااقل

درست ترکشان کنید

تا تـَــرَ کــــ برندارند...


تا کنون هر که ترکم
کرد
به خودش
زحمت
نداد
لاقل بگوید
خداحافظ
و همین
درد دارد
که نه
دلیل
رفتنشان را گفتند
و نه
دلیل
خداحافظی نکردنشان
تنها
وقتی
میخواستم
کسی
را ترک کنم
میگفتم
خداحافظت باشد
تا خدا
همیشه مراقبش باشد
ولی این را
هم نمیفهمیدند
تا
حداقل انان
نیز
بگویند
خداحافظت
ولی
انان
حسابی ترک دادند
به قلبم
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
در بقچه‌ام شکوفه و باران گذاشتم
امروز صبح سر به بیابان گذاشتم

بی‌خود به انتظار جنونم نشسته‌ای
در راه عقل چند نگهبان گذاشتم


گفتی که دوستت... ننوشتی، نداشتی
این حرف کهنه را سر هذیان گذاشتم

عمری که سوخت پای تبت قابلی نداشت
هر چند من برای تو از جان گذاشتم

من مادری فقیرم و فرزند خویش را
با درد نان کنار در خان گذاشتم

حرفی که نیست، می‌روم از خانه‌ات، بیا
این هم کلید، داخل گلدان گذاشتم
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدمت با دیگری خلوت گرمی داری
کینه در قلب من و عشق در او میکاری

باورم نیست که میثاق شکستی آخر
گرچه رفتی نرود یاد تو هرگز از سر

از همان غروب دلگیر که رفتی ز برم
کاسه های اشک و خون بود دو چشمان ترم

یخ زده زندگیم تیره شده هر روزم
دو سه سالست که پوج و بی هدف میسوزم

خودکشی از غم عشقت آخر این دنیاست
شوق دیدار تو در خواب ابد هم زیباست
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفتنت قشنگ بود اما باورم نمی شود
آن حرف های عاشقانه چرند بود باورم نمی شود
روز های خوب مرا گرفتی به چه قیمتی
تمام نگاهت گزند بود باورم نمی شود
لحظه لحظه عاشقت می شدم افسوس
غافل از آن دست که چنگ بود باورم نمی شود
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
دق نوشته...

زمانی به بی حسی دستم پی بردم که در لبه "پرت "گاه، معلق ماندن از شاخ و برگ مرگ را به گرفتن دستم ترجیح دادی ...
در جست جوی عصبم گشتم اما در غضب، شاهرگم را یافتم....
نه شاخ و برگ و نه شاهرگ هیچ یک مقصر نیستند....
سردی مزمن از دست، به سرم زده است...
دیگر من نیستم....
خدا حافظ..
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمي بخشمت
ولي فراموشت ميکنم
...
هميشه به همين راحتي از

آدمهاي بي ارزش

ميگذرم
...
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
خسته شدم از روزهای تیره ایه که .............. از ساعتهای تیره تشکیل میشن ......... اما هیچ کس نمیدونه .............. این ساعتها از ثانیه های سیاهی کامل میشه ......... و هر ثانیه برای من اندازه یک عمر میگذره ....... حالا میشه فهمید هر روز برای من چطوره ...........!
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند روزیست دستهایم را
با چند کتاب و نوشته سرگرم کرده ام اما...
گول نمیخورد!
هیچ چیز معجزه ی دستان تو نمی شود...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلم که تنگ میشود
یک ادم دیگر میشوم
ولی
تنها باید به
دلم یاداوری کنم
او رفته و مرا از یاد برده
اینقدر
صدایش نکند
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سردرد، حالت تهوع، دلپیچه...
کسی چه میداند!!!؟؟؟
شاید "باردارم" از غصه هایی که هرشب با من
نزدیکی میکنند....
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسمان قسمت کردند...تکه ای برای برکه....تکه ای برای رود...تکه ای برای دریا.....
دلم راقسمت کردند.....تکه ای برای تو....تکه ای برای تو.....تکه ای برای تو.....

 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی پاهایت یاری ات نکنند ،

“بن بست ” همان جایست که ایستاده ای…!
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
عطـــرها و آهنــــــــگ ها بی رحــــمترین عناصــــــــر زمیننــــــــد !

بــــــــی انکه بخــــــــــــــــــواهی . . .
میبرنـــــــــت تا قعــــــر خاطراتی که بــــــــرای فراموشیشـــــون
تا پــــــــــــــــای غرور جنگیــــــــــــــدی..
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلتنــگ نشــدی ببینــی چگونــه خوبتـرین خاطــره ها ، بـی رحـم ترینشــان می شــود
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چِـــــﮧ آزار دَهـــ ـــندِهـ مـے شَــــ ــوَند
کـــوچـــﮧ هاے شَــــهـر
حَیاط خانــﮧ ، اُتــاق هـا ...
وَقــــتـے بویِ کَلافِـــگـے مـــے دَهــــند
وَقـــتـے اَز تـــو
تَنـــهـــا ،
خـاطِــ ــــره دارَنــــد

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز


مگر خودت نگفتی خداحافظ؟

پس چرا وقتی گفتم"به سلامت" نگاهت تلخ شد؟

برو به سلامت

دیگر هم سراغم را نگیر!

خسته تر از آنم که بر سر راهت بنشینم

و دلیل رفتنت را جویاشوم...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دیگر نه دوستت دارم
را میخواهم
بشنوم
و نه
بیانش
کنم
تلختر
از ان
شده ام
که بخواهم بیانش کنم
 
بالا