مشاعرۀ سنّتی

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیار گرد که گذشت اختیار عمر

روی ریسمان آسمان
ایستاده ام
بر لب دو پرتگاه ناگهان
ناگهانی از صدا
ناگهانی از سکوت
زیر پای من
دهانِ درهی سقوط
باز مانده است
 

bita-77

عضو جدید
تنها تويى كه دست تكان مى دهى
آن گاه
در چارچوب پنجره ها
شب شعله مى كشد
با دود گيسوان تو در باد
در امتداد راه مهآلود
در دود

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم


ما که این همه برای عشق
آه و ناله ی دروغ می کنیم
راستی چرا
در رثای بی شمار عاشقان
- که بی دریغ -
خون خویش را نثار عشق می کنند
از نثار یک دریغ هم
دریغ می کنیم؟
 

bita-77

عضو جدید
ما که این همه برای عشق
آه و ناله ی دروغ می کنیم
راستی چرا
در رثای بی شمار عاشقان
- که بی دریغ -
خون خویش را نثار عشق می کنند
از نثار یک دریغ هم
دریغ می کنیم؟

من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
سایه‌ی دولت همه ارزانی نودولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن

نادیدن دوست گر چه مشکل دردیست
آسانتر از آن که بینمش با دشمن
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا