بچه های خوزستان بیان تووووووو

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
جغرافیای طبیعی و اقلیمی استان
شمال و شرق خوزستان را سلسله جبال زاگرس فراگرفته است که ارتفاعات آن در جهت جنوب غربی کاهش می‌یابد، به‌طوری که در نواحی جنوبی‌تر به صورت تپه ماهورهایی نمایان می‌شود.استان خوزستان را از نظر پستی و بلندی می‌توان به دو منطقه کوهستانی و جلگه‌ای تقسیم کرد.
منطقه‌ای کوهستانی شمال و شرق استان را قرار گرفته و منطقه جلگه‌ای آن از جنوب دزفول، مسجدسلیمان، رامهرمز و بهبهان آغاز شده و تا کرانه‌های خلیج‌فارس و اروندرود ادامه می‌بابد. استان خوزستان دارای آب و هوایی مختلف است: آب و هوایی نیمه‌بیابانی که شهرهای آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هندیجان، دشت‌آزادگان و نواحی دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و نواحی شمال اهواز را در بر می‌گیرد.
آب وهوای استپ، نواحی شمال دزفول، بهبهان، رامهرمز، شوشتر و شمال اهواز را دربرمی‌گیرد. استان خوزستان تحت‌ تأثیر سه‌نوع باد قرار دارد: اولین باد، جریان سرد نواحی کوهستانی و دومین باد (شرجی)، جریان گرم و رطوبتی از خلیج‌فارس است که به سوی جلگه می‌وزد. سومین‌باد یا باد سوم از عربستان می‌وزد و همیشه مقداری شن و خاک و رطوبت همراه دارد.
بر اساس داده‌های ایستگاه‌های سینوپتیک استان خوزستان در سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج، حداقل مطلق درجه حرارت منفی دو دهم درجه سانتیگراد و حداکثر مطلق درجه حرارت با چهل پنجاه درجه سانتیگراد در اهواز گزارش شده است.
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
استان خوزستان یکی از کهن‌‌ترین سرزمین‌های تمدن بشری است. این تمدن در شش هزار سال پیش در شوش پدید آمد، هزار سال بعد دولت مقتدر عیلام در شوش پایه‌گذاری شد و سه هزار سال پیش از میلاد، دولت عیلام توسط آشوریان منقرض گردید.
در سال ششصد و چل قبل از میلاد شوش به دست آشوری‌ها تسخیر و به دو بخش تقسیم شد. قسمت شمالی عینی انزان به دست پارس‌ها افتاد و قسمت جنوبی آن به تصرف آشور درآمد. در تابستان سال پانصد و سی و هشت قبل از میلاد کوروش هخامنشی به بابل لشکر کشید و با شکست بابل کلیه خاک‌عیلام به تصرف هخامنشیان ‌در آمد و شهرشوش به عنوان یکی ازپایتخت‌‌های هخامنشی برگزیده شد.
داریوش هخامنشی درحدودسال پانصدوبیست ویک قبل از میلاد شوش را به مرکز شاهنشاهی خودتبدیل کردودرآن کاخ باشکوهی ازسنگ بنام هدیش احداث کرد. در زمان خشایار شاه پایتخت‌های ایران از جمله شوش به اوج عظمت و رونق رسیدند. با حمله اسکندر دوران اوج و شکوه سلطنت خیره‌کننده هخامنشیان به پایان رسید.
در سال سیصد و سی و سه قبل از میلاد اسکند بر هخامنشیان پیروز شد و شهر بابل و شوش را با ذخایر بسیار ارزشمند طلا و نقره تصرف کرد. پس از فوت اسکندر در بابل جانشیان او در ایران دولت سلوکیان را تشکیل دادند. در سال صد و هشتاد و هفت قبل از میلاد در اثر ضعف دولت سلوکی پارس و خوزستان متحد شدند و از دولت سلوکی جدا شدند.
مهرداد اول اشکانی (صد و چهل تا صد و شصت و چهار) نیز «دقریوس» شاه سلوکی را در جنگی شکست داد و شخصی به نام کامثاسکیر را که از خاندان اشکانی بود به حکومت خوزستان منصوب کرد. با قدرت گرفتن ساسانیان این ناحیه رو به عمران و آبادی گذاشت. شهر جندی شاهپور با دانشکده بسیار معروف نیز از شهرهایی است که در این دوران از رونق و شکوفایی چشمگیری برخوردار بوده است.
پس از شکست یزدگرد سوم در جنگ معروف نهاوند، ایرانیان به مرور به دین اسلام گرویدند. از سال هفده هجری قمری در عهد خلافت عمر که کشورگشایی مسلمانان به پیروزی تازه‌ای دست یافته بود، بصره به عنوان یکی از حاکم‌نشین‌ها و نایب‌الحکومه انتخاب شد. مهمترین و خونین‌ترین واقعه نخستین قرن اسلام در خوزستان قیام توده‌های بدوی و روستائیان عرب و ایرانی بود که زیر لوای خوارج یا ارزقیان سر به شورش برداشتند.
حجاج بن‌یوسف در سال هفتاد و هشت هجری قمری این قیام را با بی‌رحمی و سنگدلی سرکوب کرد. قیام دیگری نیز در سال‌های دویست و چهل و نهم هجری قمری به رهبری صاحب‌آلزنج خوزستان را فراگرفت. در اواسط سده سوم هجری قمری دولت عباسیان رو به انحطاط گذاشت و زمینه رشد قیام ایرانیان به رهبری یعقوب لیث صفاری فراهم شد.
یعقوب لیث از سیستان علم استقلال برافراشت و در شوال سال دویست‌و ششصد و یک هجری قمری فارس را تسخیر و به سرعت حمله به بغداد را (مقر خلافت عباسیان) آغاز کرد، ولی بلافاصله به شوش و شوشتر عقب‌نشینی کرد. در سال دویست و هشتاد و هشت هجری قمری عمرولیث ،جانشین یعقوب در خوزستان به قتل رسید.
در سال سیصد و بیست و شش هجری قمری معزالدوله دیلمی، کرمان و خوزستان را تصرف کرد. با روی کار آمدن سلجوقیان ابوکالیجاد دیلمی به حکومت خوزستان منصوب شد و در سال چهارصد و سی و چهار هجری قمری در اوج قدرت، درگذشت. از این سال تا سال هشتصد و چهل و پنج هجری قمری به ترتیب خوارزمشاهیان، خاندان شلمه افشار، اتابکان فارس، آل مظفری، آل جلایر، تیموریان بر تمام یا قسمتی از خوزستان حکم راندند.
در سال هشتصد و چهل و پنج جنبش مذهبی دیگری به عنوان مشعشعیان در این نواحی شکل گرفت. رهبر این جنبش سیدمحمد مشعشع ادعای مهدودیت داشت و از این زمان خوزستان به دو ناحیه عرب‌نشین و غیرعرب‌نشین تقسیم شد. در سال هشتصد و هفتاد و دو هجری قمری سلسله ایلخانیان به دست ‌آق‌قویونلوها منقرض شد و سیدمحسن فرزند سیدمحمد مشعشع از اوضاع آشفته ناشی از آن استفاده کرد و بر سراسر خوزستان مسلط شد.
پادشاهان صفوی چندین بار برای سرکوب مشعشعیان و افشار به خوزستان لشگر کشیدند هر بار پس از سرکوب آنها مشعشعیان را بر حکومت نواحی تحت تسلط آنها ابقا کردند. با انقراض صفویان به دست محمود افغان خوزستان همچنان به تهماسب میرزا جانشین پادشاه شکست ‌خورده صفوی وابسته باقی ماند و محمود افغان برای دست یافتن به این ناحیه در سال هزار و صد و سی و شش هجری قمری لشگری به این ناحیه گسیل داشت ولی نتیجه‌ای نگرفت.
نادر شاه، افغان‌ها را از اصفهان بیرون راند و در بهار سال هزار و صد و چهل و دو هجری قمری از راه فارس و کهگیلویه روانه خوزستان شد. پس از قتل نادر، خاندان مشعشعی بار دیگر به ریاست موسی مطلب هویزه را به تصرف درآوردند. مشعشع‌ها پس از استقرار در هویزه به سوی شوشتر، دزفول و شوش روی آوردند و با طایفه آل‌کثیر جنگیدند و نواحی مزبور را تصرف کردند.
در همین دوران کریم‌خان زند پس از ده سال کشمکش و جدال قدرت را به دست گرفت. پس از درگذشت کریم‌خان زند بار دیگر خوزستان دچار هرج ومرج شد. درزمان فتحعلی شاه قاجارخوزستان به دوبخش تقسیم شد. بخش شمالی، شامل شوشتر، دزفول، هویزه جزء کرمانشاهان، به محمدعلی میرزای دولت شاه سپرده شد و بخش جنوبی آن شامل رامهرمز، فلاحیه و هندیجان جزء فارس به حسینعلی میرزا پسر دیگر فتحعلی شاه واگذار شد.
دولت شاهزاده مقتدر قاجاری دوباره برای سرکوب مخالفین به خوزستان لشگر کشید. در زمان همین شاهزاده بند معروف میزان در شوشتر بازسازی شد و آب به شاخه شطیط و نهرداران جریان یافت. در سال هزار و دویست و شصت و هفت هجری قمری قوای انگلیس از طریق خرمشهر وارد خوزستان شد و تا اهواز پیش آمد.
پس از سال هزار و دویست و هفتاد سه هجری قمری که جنگ انگلیس با ایران روی داد تا پایان حکومت ناصرالدین‌شاه که چهل سال طول کشید در خوزستان جنگی روی نداد. در این زمان عشایر عرب به چند بخش تقسیم شده و هر بخش شیخی جداگانه داشت که حاج جبار خان نام‌آورتر از دیگران بود و پس از جنگ انگلیس فداکاری‌هایی از خود نشان داده بود توسط ناصرالدین شاه به رتبه سرتیپ اولی ارتقاء یافت.
پس از او پسرش شیخ خزعل جانشین پدر شد و با کشتن برادر زمام امور را به دست گرفت. این مرد که با حمایت انگلیس سراسر استان خوزستان را به چنگ آورده بود، در سال هزاروسیصدو سی ودوهجری قمری علیرغم بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول جانب انگلستان را گرفت. انگلیس‌ها عثمانی‌ها را از خوزستان بیرون کردند و رشته اختیار سراسر خوزستان را به دست گرفتند.
در خرمشهر، اهواز و شوش سپاه مستقر ساختند و در هر یک از شهرهای شوشتر و دزفول اداره سیاسی یا کنسولگری و عدلیه دایر کردند و در همه جا اداره‌های پست و تلگراف را به دست گرفته و سرپرستی آن‌ها را به مأموران خود واگذار کردند. از سال هزار و سیصدو سی ودو تا هزار و سیصد و سی و نه هجری قمری این وضع پایدار بود و شیخ خزعل نیز خود را امیر خوزستان (عربستان) می‌خواند. در دوران رئیس الوزرایی رضاشاه سپاهی از شیراز به بهبهان، سپاهی از اصفهان و سپاه سومی از بروجرد عازم سرکوب شیخ خزعل در خوزستان شد.
پس از جنگی کوتاه شیخ خزعل شکست خورد و با فرستادن پیامی به رئیس الوزرا امان خواست و در سال هزار و سیصد و پانزده ه‍-ش به روایت مرحوم محمدخان قزوینی این مرد را در سن هفتاد و پنج سالگی به دستور رضا شاه در منزلش خفه کردند و بدین وسیله عمر یکی دیگر از حکام محلی به سود قدرت یافتن دولت مرکزی به پایان رسید. سرانجام در بیست و دو بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت شمسی به عمر بیش از نیم قرن حکومت پهلوی‌ها نیز خاتمه داده شد.
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
اهواز-ahwaz

اهواز-ahwaz

شهر اهواز
اهواز مرکز استان خوزستان است. بانی و تاریخ بنای شهر اهواز بدرستی معلوم نیست، عیلامیان شهری در حدود اهواز بنام «اکسین» بنا کرده بودند. پس از ویرانی آن، شهر اهواز در دوران اشکانیان، تجدید بنا گردید و پس از اشکانیان، اردشیر ساسانی به بنای مجدد اهواز همت گماشت و در دوران پس از ساسانیان نیز شهر اهواز دستخوش ویرانی شد که باز به عمران آن پرداختند.

ابن منشاد می‌نویسد: اهواز شهر بزرگی است، مردمش زرتشتی و مسلمان و انبار کالاها و فرآورده‌های خوزستان است، شکر، بافته‌های پشمی، جامه‌های دیبا، پارچه‌های کنفی و دیگر محصولات را از همه شهرهای ایران به اهواز می‌آورند و از این شهر و به وسیله کشتی از راه خلیج فارس به هندوستان و چین و از راه بصره و عراق و اصفهان به سایر کشورهای جهان حمل می‌کنند. بازرگانان و سوداگران و بیگانگان در این شهر سود بسیار می‌برند. نام اهواز با کالاهای شکر و پارچه، در همه جهان مشهور و به بزرگی موصوف بود و به همین جهت عرب‌ها این شهر را «سوق‌الاهواز» نامیده‌اند.

از قرن ششم هجری قمری به بعد به علت خراب شدن سد شادروان و همچنین جنگل‌ها و اغتشاشات داخلی و بروز بیماری‌های وبا و طاعون، اهواز رو به خرابی رفت تا آن که در سال هزار و سیصد هجری قمری همزمان با حفر کانال سوئز و توجه اروپائیان رونق تازه‌ای گرفت. ناصرالدین شاه قاجار هم از این فرصت برای گسترش کشتیرانی بر روی رود کارون استفاده کرد و توسط والی خوزستان در کنار اهواز قدیم بندرگاهی به نام «بندر ناصری» احداث کرد. در پی احداث این بندر نام اهواز به «ناصریه» تبدیل شد ولی در دوره پهلوی به نام قدیمی «اهواز» خوانده شد.
مراکز دیدنی
رود کارون

 گورستان زرتشتیان
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
خوزستان

خوزستان

;)شهر آبادان
آبادان نام بندر و جزیره دلتا مانندی است که در گذشته «عبادان» نام داشته است. یاقوت حموی جزیره بزرگ را که بین دو شط یعنی اروندرود و کارون واقع شده «میان رود» نام داده است. ناصر خسرو قبادیانی نیز در سال چهارصد و سی و هشت ه‍-ق آبادان را دیده و آن را توصیف کرده است. در اواخر قرن سیزدهم هجری قمری آبادان به واسطه وجود صنعت نفت رونق و گسترش یافت.
در سال هزارو نهصد و نه میلادی شرکت نفت به دنبال عملیات استخراج نفت در خوزستان پالایشگاه و تصفیه‌خانه‌های عظیمی در آبادان ایجاد کرد. پس از ایجاد پالایشگاه اهمیت اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی این جزیره افزایش یافت.
در زمان سلطنت رضاشاه پهلوی نام عبادان به آبادان تغییر یافت. شهر آبادان قبل از حمله‌ عراق به ایران در سال هزار و سیصد و پنجاه و نه خورشیدی از شهرهای بسیار باشکوه و آباد ایران بشمار می‌رفت. در حال حاضر کار بازسازی و نوسازی این شهر به اتمام رسیده است.
شهر اندیمشک
اندیمشک در کنار خرابه‌های شهر قدیم (لور) و (اری‌ترین) احداث گردیده است. لور شهری آباد بود که جغرافی‌نویسانی چون اصطخری و مقدسی از آن نام برده‌اند.

گویا شهر لور تا قرون وسطی از آبادی بهره‌مند بود و پس از آن رو به ویرانی نهاده است. اندیمشک در دوره قاجاریه و در حکومت حاج صالح‌خان مکری با ساختن قلعه‌ای اهمیت پیدا کرد و صالح‌آباد نامیده شد، سپس به اندیمشک تغییر نام یافت. مردم این شهر در گذشته در کپرها، چادرهای ساده و بعدها در خانه‌های گلی زندگی می‌کردند. ولی امروزه رشد و توسعه قابل توجهی یافته است.
مراکز دیدنی
 شهر لورساسانی
 چشمه عین خوش
 چشمه دهلران
منطقه حفاظت شده کرخه
 دریاچه سد کرخه
شهر ایذه
ایذه یک شهر تاریخی است و آ‌ثاری از زمان‌های بسیار قدیم در آن به جا مانده است. این شهر در روزگار عیلامیان اهمیت و عظمت بسیار داشته و مرکز آن آنزان یا آشتیان بوده و در عهد ساسانیان نیز نام و اعتبار داشته است. در کتابهای تاریخی و جغرافی دوران بعد از اسلام نیز نام این شهر ذکر شده است. مقدسی و ابن‌خرداد و یاقوت حموی از ایذه نام برده‌اند. آتشکده‌ای هم در آن شهر بود که تا زمان هارون‌الرشید فروزان بوده است.
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
شهر دزفول
دزپل یا دژپل را در اصطلاح محلی دزفیل و دژپیل گویند و معرب آن دسفول است. دزفول در زمان ساسانیان همزمان با پلی که در کنار آن بر روی رود به منظور برقراری ارتباط بین پایتخت جدید یعنی جندی‌شاپور و شوشتر ساخته شد، بنا شده است.
دزفول در اصل اندامیش نام داشت و تا اوایل قرن سیزدهم نیز به همین نام معروف بوده است. احتمالا نام دزفول یا دزپل از نام همان پل مشتق گردیده است. دز به معنی قلعه است. شهر دزفول در روی تپه‌ای به ارتفاع دویست و ده متر از رودخانه بنا شده و سردابهای عمیقی دارد.

دزفول مانند شوشتر مدتها تحت‌الشعاع جندی‌شاپور بود و پس از ویران شدن آن، رونق یافت، سپس به سبب عدم توجه به تعمیر شبکه آبیاری عهد ساسانی، آسیب دید. دزفول از هجوم مغول محفوظ ماند، ولی بعدا تحت فرمان ایلخانان در آمد، در مقابل امیر تیمور مقاومتی نشان نداد. نادرشاه چند بار به دزفول آمد و برای حفظ آن در مقابل لران قلعه دزشاه را در نزدیکی دزفول کنونی بنا نهاد.
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
شهر رامهرمز
در لغت نامه دهخدا آمده است: «رامهرمز نام شهری است از بناهای هرمز پادشاه در اهواز در حوالی شوشتر و آن را رامز گویند و منسوب بدانجا را رامزی و رامی گویند و در قدیم آن را سمنگان می‌گفته‌اند. اصطخری می‌گوید: در رامهرمز پارچه‌های ابریشمی می‌بافند و به بسیاری از شهرها و دیار می‌برند.
می‌گویند مانی پیشوای دینی نامدار در این شهر کشته و به دار آویخته شده است و نیز گویند وی در این شهر در مجلس بهرام گور به مرگی حتمی درگذشت و سپس سرش را از تن جدا کردند و گفتند او را کشته‌ایم. ابن‌البشار می‌گوید: رامهرمز قصبه بزرگی است و بازارهای بسیار و پر نعمت دارد. مسجد جامع زیبایی دارد که در گرد آن بازارهای آبادی بر پا بوده و از عضدالدوله دیلمی است: این بازار تماما سنگ‌فرش، مسقف، پاکیزه، زیبا و روشن است.
او همچنین به وجود کتابخانه‌ای در این شهر اشاره می‌کند و اهمیت و بزرگی آن را با کتابخانه بصره مقایسه می‌کند. شهرستان رامهرمز در سال‌های اخیر، مجددا اهمیت گذشته خود را به دست آورده و رو به توسعه و ترقی نهاده و امروزه از شهرستان‌های مهم استان خوزستان به شمار می‌رود.
 

نقاب خردادی

کاربر بیش فعال
ahwaz

ahwaz

Capital of wealthy Khuzestan province Ahwas, which is located on both banks of Karun River, is known as one of the oldest cities in Iran and has been mentioned to its name in many ancient inscriptions. It was called “Oxin” and then Achaemenians called it “ Avaz” or “ Avaja”, “ Hormoz Shahr” in the Sassanians ( 3rd AD) and now is called Ahwaz .
Karun River


Since the province was the land of Elamites, Achaemenians and Sassanian winter capital, there are a lot of historical monuments around Ahwas.


Susa, 117 km northwest of Ahwaz is comprises one of the oldest civilization in the Middle East. The ruins of the Achaemenian palaces are still visible. The best surviving example of Elamite architecture, the Ziggurat of Chogha Zambil (1250 BC), is located 45 km southeast of Susa. Shushtar, another ancient town which was made on the Karun River is famous for water mills, Shadorvan Bridge and Band-e Ghaisar, all constructed during the Sassanian period.
Ahwaz City
Choghazanbil Ziggurat- Susa
 

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر 1 سال اینجا یه پست میدیم.....ایشالله به 1000 صفحه میرسه:دی
 

parvaneh.68

عضو جدید
سلام به همه بر و بچه های خوزستانی . پروانه هستم از اهواز , راستش ذوق کردم این تاپیک رو دیدم. ایول به موقع بود;)
 

parastoo kh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه بر و بچه های خوزستانی . پروانه هستم از اهواز , راستش ذوق کردم این تاپیک رو دیدم. ایول به موقع بود;)
سهلام پروانه جان
خواهش موکونم قابلب نداره
کجا بودی هم دانشگاهی منی؟ندیدمت؟
هم اسم خواهرمم هستی
 

parvaneh.68

عضو جدید
بله اهواز میخونم البته قبلا شوشتر بودم
انشاالله لیسانس میام انور
فعلا بین ابادان و دزفول موندم

انشاالله
ترم آخریم فکر نمی کنم دزفول بتونم ببینمت. از نظر رتبه دزفول بالاتر از آبادانه البته دانشگاه آزادش.درهر صورت امیدوارم هرجای دنیا که هستی موفق باشی.
 

REZA92

عضو جدید
دروووووود بر بچه های با حاله خوزستان ;)
بخصوص دزفولی های عزیز:gol::gol:
کسی هست؟؟؟
همشهریااااا؟؟؟:cry:
 

Dota_Eng

کاربر فعال
سلام گلم
منم خوزستانیم
یعنی تو ابادن سیتی زندگی می کنیم :)
اینم باشگاه مخصوص برای خوزستانی ها
www.engineer-forum.com
 

Similar threads

بالا