### عکس مرحوم بهنود شجاعی لحظاتی بعد از پایین کشیده شدن از چوبه دار( فوق العاده دردناک)###

Sina_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله اسم پسره
بهنود تو 16 سالگی بر اثره یک دعوایه خیابونی بچه گونه مثل خیلی از دعوا هایی که بین 2 تا بچه اتفاق میافته طرف مقابل رو میکشه که اسمش احسان بود
بهنود رو 3 سال تو زندان نگه میدارن که به سن قانونی برسه بعد اعدامش میکنن
مثل خیلی از کسایه دیگه که ناحق اعدام شدن و در انتظار اعدام هستند.....

3 سال حبس بعدش هم اعدام !
اونم يه نوجوون....
چي بگم.....اون مادري كه صندلي رو زير پاي يه بچه 18 - 19 ساله كشيده و جون كندنشو ديده.....
اون بايد توضيح بده....نميخوام بگم قصاص بده...ولي گذشت هم خوبه.......البته آدم ها وقتي خودشون تو يه شرايطي هستن كه شايد از خيلي چيزا خبر ندارن و راحت ميتونن تصميم ميگيرن و كار اون مادره رو نقد ميكنن..درست نباشه
بچه ها من خودمو ميگم...منظورم كسه خاصي نيست....ولي شايد اون مادر چون حس مادري نسبت به فرزنده كشته شدش داشته اينطوري واكنش نشون داده.....
ما كه از دله اون مادر خبر نداريم.....صاحب خون اون بوده....فقط ميتونيم بگيم ميتونست گذشت كنه و يه نوجوون رو بعد از 3 سال حبس از مرگ نجات بده...
 

نسیم ن

عضو جدید
کاربر ممتاز
3 سال حبس بعدش هم اعدام !
اونم يه نوجوون....
چي بگم.....اون مادري كه صندلي رو زير پاي يه بچه 18 - 19 ساله كشيده و جون كندنشو ديده.....
اون بايد توضيح بده....نميخوام بگم قصاص بده...ولي گذشت هم خوبه.......البته آدم ها وقتي خودشون تو يه شرايطي هستن كه شايد از خيلي چيزا خبر ندارن و راحت ميتونن تصميم ميگيرن و كار اون مادره رو نقد ميكنن..درست نباشه
بچه ها من خودمو ميگم...منظورم كسه خاصي نيست....ولي شايد اون مادر چون حس مادري نسبت به فرزنده كشته شدش داشته اينطوري واكنش نشون داده.....
ما كه از دله اون مادر خبر نداريم.....صاحب خون اون بوده....فقط ميتونيم بگيم ميتونست گذشت كنه و يه نوجوون رو بعد از 3 سال حبس از مرگ نجات بده...
مقصر قانونه که حق انتخاب رو به اون مادره داغدار داده که در این مورد تصمیم بگیره
و قطعا تصمیمش از رو احساسات بوده...
فکر نکنم کسی با اندکی فکر اون مادره داغدارو مقصر بدونه
میدونیم کشته شدنه بهنود تقصیره کیه اما......
 

Sina_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقصر قانونه که حق انتخاب رو به اون مادره داغدار داده که در این مورد تصمیم بگیره
و قطعا تصمیمش از رو احساسات بوده...
فکر نکنم کسی با اندکی فکر اون مادره داغدارو مقصر بدونه
میدونیم کشته شدنه بهنود تقصیره کیه اما......

درسته منظور منم هم مثله همين چيزيه كه تو ميگي ولي من نتونستم كامل برسونمش :D
 

ladan*

عضو جدید
او دست مادر بهنود نیست . یه اشتباهی اینجا شده . من تو روزنامه خوندم بهنود مادر نداشت و به خاطر همین وقتی دوستش به مادرش حرف رکیکی میزنه عصبی و ناراحت میشه که دعواشون بالا میگیره و منجر به قتل احسان میشه .
یه چیز خیلی دردناک هم بگم مادر احسان خودش طناب دار رو دور گردن بهنود انداخت آدم هرچقدر هم کینه ای باشه نباید میذاشت این اتفاق بیفته .نمیدونم چطور دلش اومد ! معمولا" اینجور حکم ها رو انقدر طولش میدن که بخشیده بشه نمیدونم چرا شامل بهنود خدا بیامرز نشد !!!!!!!!
 

mehrshad53

اخراجی موقت
اونوقت قاتلای واقعی دارن حکومت میکنن و با پول ملت عیاشی.....

نابود باد استبداد دینی!
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
این اعدام خیلی دردناکه
کافیه خودمون رو یه لحظه جای اون پسر بذاریم
مطمئنم اگه من بودم اخرش هر جور بود رضایت میدادم و همه چی رو واگذار میکردم به خدا.

اما نسیم جان این که میگی ناحق به نظرت حرفت درسته؟

خب اونم یه انسان و یه نوجون رو کشته.اون مادر هم پسرشو کشته بودن.پس حق داشته متقابلا تقاص بگیره.
همینطور که اگه ادم به ناموسش تجاوز بشه و اگه غیرت تو وجودش باشه یا طرف رو میکشه یا همون کار رو با ناموس اون انجام میده.

حالا یعنی قانون کشورای دیگه اگه بود حکم دیگه ایی صادر میشد و اون حکم چی بود؟(واسه اطلاعاتم میخوام بدونم)
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط میدونم یه روزی مادر احسان از کار خودش پشیمون میشی و حسرت میخوره،اما اون موقع دیگه خیلی دیره و هیچ اثری از بهنود نیست.

خداییش جون ادم خیلی عزیزه،چرا باید ادمها جون همو به این راحتی بگیرن؟

مثل اینکه واقعا دوره ی اخرالزمان شده و دارن همه چی رو از دست خدا خارج میکنن.:redface:
 

نسیم ن

عضو جدید
کاربر ممتاز
این اعدام خیلی دردناکه
کافیه خودمون رو یه لحظه جای اون پسر بذاریم
مطمئنم اگه من بودم اخرش هر جور بود رضایت میدادم و همه چی رو واگذار میکردم به خدا.

اما نسیم جان این که میگی ناحق به نظرت حرفت درسته؟

خب اونم یه انسان و یه نوجون رو کشته.اون مادر هم پسرشو کشته بودن.پس حق داشته متقابلا تقاص بگیره.
همینطور که اگه ادم به ناموسش تجاوز بشه و اگه غیرت تو وجودش باشه یا طرف رو میکشه یا همون کار رو با ناموس اون انجام میده.

حالا یعنی قانون کشورای دیگه اگه بود حکم دیگه ایی صادر میشد و اون حکم چی بود؟(واسه اطلاعاتم میخوام بدونم)
من هم همینو میگم نمیگم مادره مقتول تقصیر داشته که خواسته بهنود رو قصاص کنن
مادره مقتول داغدار بوده و از رویه احساسات تصمیم گرفته
یه نوجوونه 15 یا 16 ساله از رویه بی عقلی یه کاری رو انجام میده این دلیل نمیشه 3 سال نگهس دارن بعد بکشنش این میشه گول زدنه مردم و خودشون
تو کشورهایه دیگه کودکانه زیره 18 سال به کانون اصلاح و تربیت میرن چون هنوز شخصیتشون شکل نگرفته و تربیت میسن که برایه جامعه خطری نداشته باشن اما اینجا 3 سال زندان بعد اعدام :mad:
اینجا یک فقانون محکم و قطع باید باشه که تصمیم بگیره نه مادره مقتول از رویه احساسات که حالا بعدا عذاب وجدان بگیره یا نه....
 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم همینو میگم نمیگم مادره مقتول تقصیر داشته که خواسته بهنود رو قصاص کنن
مادره مقتول داغدار بوده و از رویه احساسات تصمیم گرفته
یه نوجوونه 15 یا 16 ساله از رویه بی عقلی یه کاری رو انجام میده این دلیل نمیشه 3 سال نگهس دارن بعد بکشنش این میشه گول زدنه مردم و خودشون
تو کشورهایه دیگه کودکانه زیره 18 سال به کانون اصلاح و تربیت میرن چون هنوز شخصیتشون شکل نگرفته و تربیت میسن که برایه جامعه خطری نداشته باشن اما اینجا 3 سال زندان بعد اعدام :mad:
اینجا یک فقانون محکم و قطع باید باشه که تصمیم بگیره نه مادره مقتول از رویه احساسات که حالا بعدا عذاب وجدان بگیره یا نه....

خب دیگه قانون اینجا میگه جزای قتل،قصاص هستش.

مادر مقتول فقط میتونه ببخشه.

سعی میکنم بهش فکر نکنم.چون تو بحرش برم واقعا درد اوره.

یعنی این سازمانهای بین المللی هیچ غلطی نمیتونن بکنن؟

مرده شور خودشون و دفاع از حقوق بشرشون ببرن.اون ور آبها نشتن فقط ور میزنن :mad:

خداییش فکرشو بکن اول صبح بلند میکنن که ببرنت نفست و جونتو ازت بگیرن.

حالا ببین چه حالی میشی.:cry:

ایرج جنتی خوب گفت و از اون زیباتر خیلی غم انگیز بابک بیات زمزمه میکرد که:

نگو از گل ، نگو از یخ
که در پاییزم
نگاهم کن ، نگاهم کن
چه دردانگیزم
با من نه گل ، نه آواز
نه آسمان ، نه پرواز
گل مرده ی آوار برگم
پاییزی ام ، هم فصل مرگم
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب این برنامه ی مستند خیلی منو تحت تاثیر گذاشت
دلم واسه مادر احسانم سوخت
خیلی
اونها هم گناه داشتن
به نظر من مقصر قانونه
خیلی دردناک بود
خیلی زیاد
 

آرماندیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
محمد مصطفایی که وکالت بهنود شجاعی را بر عهده داشت مشاهدات خود از آخرین لحظات زندگی بهنود را اینگونه توصیف کرده است:

دیشب حافظ گفت:

حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم
دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم


منتظر بودم تا زمان بگذرد و به درب زندان اوین روم حدود ساعت ۲:۳۰ دقیقه با کوهیار قرار گذاشتم و به سمت زندان اوین رفتیم.

حدود ۲۰۰ نفر از فعالان حقوق اجتماعی و تعدادی مادر داغدیده هم حضور داشتند. منتظر بودیم که اولیاءدم به زندان بیایند. بعد از گذشت یک ساعت مادر و پدر احسان (مقتول) را به همراه برادر و خواهرش دیدیم. جمعیت به سمت وی رفتند تا آنان را از اعدام بهنود منع کنند. مدتی گذشت و مادر و پدرش گفت که ما گذشت می کنیم.

جو بسیار سنگینی حاکم شده بود. درب زندان باز شد . اولیاءدم من و آقای اولیایی فر به داخل رفتیم. مدتی در سالن انتظار ایستادیم. فکر می کردیم که اولیائدم گذشت خواند نمود و بهنود اعدام نخواهد شد. مدتی گذشت صدای دعاهای فعالان از بیرون زندان به گوش می رسید. بعد از چند دقیقه وارد سالن دیگری شدیم.

بهنود یا تعدادی از مسئولین زندان هم حضور داشتند. وقتی اولیاءدم به داخل رفت. بهنود به دست و پای آنها افتاد و خواهش و التماس کرد که او را نکشند. سرپرست اجرای احکام صورتجلسه اجرا را تنظیم کرد. چند نفر از مسئولین زندان، من و آقای اولیایی فر به سمت اولیاء دم رفتیم از آنها خواستیم و التماس کردیم که بهنود را اعدام نکنند. مادر مقتول گفت من الان نمی توانم فکر کنم باید طناب دار را به گردن بهنود بیاندازم. بعد از چند دقیقه صدای اذان به گوش رسید. بهنود به اتاقی رفت تا آخرین نماز زندگی اش را بخواند.

او رفت تا از خداوند خود طلب مغفرت کند. پس از اتمام نماز همگی به محوطه زندان رفتیم. تمام بدنم می لرزید و نمی دانستم که عاقبت این پسر بی مادر چه خواهد شد. بهنود وقتی به دست و پای مادر و پدر مقتول افتاد به مادر مقتول می گفت که من مادر دارم تو رو به خدا شما مادری کنید و من را اعدام نکنید.

همگی به سالن دیگر رفتیم. در سالن چهار پایه مستطیل شکل آهنی وجود داشت که بالای آن طناب دار پلاستیکی آب رنگی نصب کرده بودند. اولیاءدم داخل رفتند و پس از مدتی بهنود را به آن سالن کذایی بردند. سالنی که اعدامها در آنجا صورت می گرفت. من تا به حال ندیده و نشنیده بودم که اجرای احکام یک نفر را به صورت خاص در زندان اوین اعدام کند.

ولی برایم تعجب انگیز بود که چرا بهنود به تنهایی اعدام می شد. شاید این هم از بد اقبالی او بود که تنها به آسمان رود. کسانی که آنجا بودند باز هم از مادر و پدر بهنود خواهش کردند و گفتند اگر با خدا معامله کنید زیان نخواهید دید. مادر مقتول گفت باید طناب دار را به گردن بهنود بیاندارید. بهنود به بالای چوبه دار رفت و طناب را به گردنش انداختند. چند ثانیه ای نگذشت که مادر و پدر مقتول به سمت چارپایه رفتند و آن را از زیر پای بهنود کشیدند. بهنود به ملکوت اعلی پیوست.

طاقت دیدن این صحنه را نداشتم. تا چارپایه از زیر پای بهنود کشیده شد تمام اطراف سیاه شده بود.

امروز دیگر بهنود در زندان و بین دوستان خود نیست. جای خالی بهنود را احساس می کنند.

من تمام تلاش خودم را کردم ولی هیچ فایده ای نداشت. باز هم عقیده دارم او مستحق مرگ نبود.

او نمی بایست اعدام شود.

ولی اعدام شد.

اعدام.
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
,بلاگ وکیلشو که خوندم
دیدم
بچه های دیگه ای هم هستند....
 

danielo

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز.این قدر برای این شخص غصه نخورید.راحت شد و از این دنیا کثیف رفت.
یکی باید به حال ما غصه بخوره
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگه زندگی همینه .
بهترین چیزها سه چیز است:عفو در حالت غضب،بخشش در تنگدستی،عمل در حین قدرت. (ادریس پیغمبر)
 

Similar threads

بالا