مشاعرۀ سنّتی

[yaser86]

مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ ..... که وعده تو کردی و او به جای آورد

 

[yaser86]

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
که وعده تو کردی و او به جای آورد

 

[noosh_l]

در روی خود تفرج صنع خدای کن
کابینه خدای نما میفرستمت

 

[naghmeirani]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو مده پندم از اين عشــــــق كه مـــــن دير زماني[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] خود به جــــان خواستم از دام تمنــــاي تو رستن[/FONT]​

 

[nooshafarin]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو مده پندم از اين عشــــــق كه مـــــن دير زماني[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] خود به جــــان خواستم از دام تمنــــاي تو رستن[/FONT]​

نوشـــدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی، حالا چرا؟!

 

[naghmeirani]

نوشـــدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی، حالا چرا؟!

اشــــكـــم كــــه بـه دنبـــال تـــو آواره شــــوقم
يـــاراي سفــــر بـــا تــــو وراي وطـنم نيست​

 

[noosh_l]

تابو که یابم آگهی از سایه سرو سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی میزنم

 

[mr.mehrdad]

من پیر سال و ماه نیم یار بی وفاست
بر من عمر چو میگذرد پیر از آن شدم

 

[naghmeirani]

من ترک شراب ناب نتوانم کرد
خمخانه خود خراب نتوانم کرد

یک روز اگر باده صافی نخورم
ده شب ز خمار خواب نتوانم کرد
عبید زاکانی​

 

[VRWH]

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره ای راه نیافت

 

[nooshafarin]

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره ای راه نیافت

تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز
تو چشـــــم و او نگاه ناوک انداز

 

[naghmeirani]

تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز
تو چشـــــم و او نگاه ناوک انداز

زبانِ تیشه ندانم چه گفت با فرهاد
که تا به صبحِ قیامت به خوابِ شیرین است

 

[VRWH]

ترا که هرچه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان نا توان داری

 

[محـسن ز]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

 

[naghmeirani]

سعی در تسخیرِ دلها کن که چون این دست داد
ملکِ آب و گل ، به آسانی مسخّر میشود​

 

[*زهره*]

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

 

[nooshafarin]

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

در اندیشه ی دل نگنجد خدای
به هستی همو باشدت رهنمای

 

[VRWH]

یک سینه پر از قصه هجر است و لیکن
از تنگ دلی طاقت گفتار ندارم

 

[nooshafarin]

یک سینه پر از قصه هجر است و لیکن
از تنگ دلی طاقت گفتار ندارم

میاسای ز آموختن یک زمان
ز دانش میفکن دل اندر گمان

 

[VRWH]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

 

[nooshafarin]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
آنچنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

 

[VRWH]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
آنچنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس

 

[nooshafarin]

سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس

سپهر بلند ار کشد زین تو
سرانجام خشت است بالین تو

 

[VRWH]

سپهر بلند ار کشد زین تو
سرانجام خشت است بالین تو

وقتی که با تو هستم پایان ناز با تو
شرم حضور از من اَغوش باز با تو

 

[naghmeirani]

وقتی که با تو هستم پایان ناز با تو
شرم حضور از من اَغوش باز با تو

وصلم میسر است ولی بر مراد نیست

بر دل نهم چه تهمت شادی که شاد نیست

 

[VRWH]

وصلم میسر است ولی بر مراد نیست

بر دل نهم چه تهمت شادی که شاد نیست

تا گشودم قفس مـــــرغ کلام از دهنم
سوخت از اَتش هجران پر و بال سخنم

 

[naghmeirani]

تا گشودم قفس مـــــرغ کلام از دهنم
سوخت از اَتش هجران پر و بال سخنم

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد

 

[VRWH]

دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را
نیست گوشی که همی نشنود آوای تو را

 

[sanaz950]

الا اي پير فرزانه مكن منعم ز ميخانه
كه من در ترك پيمانه دلي پيمان شكن دارم

 

[anahita shams]

الا اي پير فرزانه مكن منعم ز ميخانه
كه من در ترك پيمانه دلي پيمان شكن دارم

مرا زیبا پرستی، داده عشق و داده مستی،
رنج هستی برده از یادم
ندارم ترسی از غم، تا که هر دم،
می رسد عشقش به فریادم