گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

[naghmeirani]

خدایا !
نعمت آشنایی با عزیزانی را به من اعطا کن
که نام و یاد تو ، ورد زبانشان باشد
تا به یمن همراهی و همنفسی با آنها ،
بیش از پیش با تو همراه شوم .
الهی آمین.

 

[naghmeirani]

خدایا !

زمزمه هایی که با یاد تو و به خاطر تو نوشته شوند , ماندگارتر هستند .

دستی که به خاطر تو گرفته می شود , هرگز رها شدن را تجربه نخواهد کرد .

قدمی که به خاطر تو برداشته می شود , هرگز به راه خطا نمی رود .​

 

[afsaneh_k]

خدایا!
کسی که منتظر است دست از طلب برنمی دارد و پای از جستجو در نمی کشد ، ما را دست و پای طلب و جستجو عطا کن...
خدایا!
کسی که منتظر است هرگز نمی نشیند ، به ما ایستادن بیاموز...
خدایا!
کسی که منتظر است چشم به راه و گوش به زنگ می ماند ، مارا چشم و گوش انتظار ببخش...
خدایا!
وقتی همه نشسته اند، منتظر می ایستد. وقتی همه ایستاده اند ، منتظر راه میرود. وقتی همه راه می روند، منتظر می دود و کسی که می دود زودتر به مقصد و مقصود می رسد. پناه برتو از غفلت و سستی و عقب ماندگی در میدان انتظار....
خدایا!
کسی که منتظر است آرام وقرار ندارد، قرار ما را در قرار دیدار قرار بده...​

 

[naghmeirani]

من آمده ام گدای این در گردم.
مشمول دعای لطف داور گردم.
با دست تهی آمدنم عیبی نیست.
عیب است که با دست تهی برگردم.

 

[naghmeirani]

نیایش
خدایا، بنده ای دردآشنایم
به سر افتاده ای بی دست و پایم
ز غمها سینه ام دریاست، دریا
گواهم گریه های ِ های هایم
مرا در آتش عشقت بسوزان
مکن زین شعله ی سرکش رهایم
به آه در گلو بشکسته، سوگند
به سوز سینه های خسته، سوگند
به غم پرورده ی محنت نصیبی
که در خون جگر بنشسته، سوگند
مرا در بی کسی پیوسته کس باش
به وقت ناله ها فریاد رس باش
به آن بیماردار شب نخفته
که ریزد اشک محنت تا سپیده
به آن طفل یتیم بی پناهی
که لبخند محبت را ندیده
بده دستی که دستی را بگیرم
ز خجلت پیش محتاجان نمیرم
قسم بر دستگاه کبریایی
قسم بر شوکت عرش خدایی
دورنگی را ز جان من جدا کن
دلم را با محبت آشنا کن
(مهدی سهیلی)

 

[naghmeirani]

خدایا !
تو آنچنانی كه من دوست دارم؛ مرا نیز آنچنان نما كه تو دوست بداری.

 

[naghmeirani]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]یا ارحم الراحمین ...[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]الهی محبت تو گلی است محنت و بلا خار آن، [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آن کدام دل است که نیست گرفتار آن ، [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]الهی از هر دو جهان محبت تو گزیدم و جامه بلا بریدم و پرده عافیت دریدم. [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]یا رب ز شراب عشق سر مستم کن وز عشق خودت نیست کن و مستم کن [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از هر چه بجز عشق تهیدستم کن یکباره به بند عشق پابستــــــــــــتم کن [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]الهی چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر ، [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و چون در خودنگرم از جمله خاکسارانم و خاک بر سر ، [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]الهی مرا دل از بهر تو در کار است و گرنه مرا با دل چه کار است آخر چراغ مرده را چه مقدار است . [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]الهی اگر مستم و اگر دیوانه ام ، از مقیمان این آستانه ام آشنائی با خود ده که از کائنات بیگانه ام. [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]الهی تا باتو آشنا شدم ، از خلق جدا شدم ، در دو جهان شیدا شدم ، نهان بودم و پیدا شدم . [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]الهی در سر خمار تو داریم ، در دل اسرار تو داریم و به زبان اشعار تو داریم ، [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اگر گوئیم ثنای تو گوئیم و اگر جوئیم رضای تو جوئیم. [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]"خواجه عبدالله انصاری"[/FONT]

 

[naghmeirani]

و....کسی می گوید سر خود بالا کن ، به بلندا بنگر. به بلندای عظیم به افق های پر از نور امید و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت خانه ی دوست کجاست... خانه دوست در آن عرش خداست ، خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست و فقط دوست ، خداست...

 

[naghmeirani]

توکه آهسته میخوانی قنوت گریه هایت را, میان ربنای سبز دستانت دعایم کن.

 

[naghmeirani]

دعا وسیله ی نیرومندی برای تغییر است. تغییر درونی ترین لایه هایِ انسان که با خالق جهان مرتبط است. همه ی ادیان الهی بخش ویژه ای را به دعا اختصاص داده اند.
برای تغییر درون و برون دعا کنیم

 

[naghmeirani]

الهی؛از سرِ کویِ توگر بارِ سفر بندم
نخستین منزل از کویِ تو آخر منزلم بادا.

"رشکی همدانی"

 

[naghmeirani]

یا رب ز کرم دری برویم بگشا*** راهی که درو نجات باشد بنما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم***جز یادِ تو هر چه هست بر از دلِ ما.

"ابو سعید ابوالخیر"

 

[afsaneh_k]

ملـــــکا ذکر تو گـــویم کـــــه تو پاکی‎ ‎و خدایی‎ ‎
نـــــروم جز به همـــــــان ره که توام‎ ‎راه نمایی‎ ‎
همه درگاه تو جــــویم همه از‎ ‎فضـــــل تو پویم‎ ‎
همه توحیـــــد تو گویم که به‎ ‎توحیـــــد سزایی‎
تو حکیــمی تو عظیــمی تو کریمی‎ ‎تو ‏رحیـمی‎ ‎
تو نمایــــنده ‌ی فضــــــلی تو ســـــزاوار‎ ‎ثنایی‎
بری از خوردن و خفـتن بری از‎ ‎شرک و ‏شبیهی‎ ‎
بری از صــورت و رنگی بری از‎ ‎عیــب و ‏خطایی‎ ‎
نتوان وصــــــــف تو گفتن که تو در‎ ‎فهم نگنجی‎ ‎
نتــــوان شبــــه تو گفتن که تــو در‎ ‎وهم نیایی‎ ‎
نبود این خلق و تو بودی نبود‎ ‎خلق و تو ‏باشی‎ ‎
نه بجنبـــــی نه بگـــردی نه بکــاهی‎ ‎نه فزایی‎ ‎
همه عــــزی و جلالی همه علــــــمی و‎ ‎یقینی‎ ‎
همه نوری و ســـروری همه جودی و‎ ‎جـــزایی‎ ‎
همه غیــــبی تو بدانی همه عیـبی‎ ‎تو ‏بپوشی‎ ‎
همه بیشـــی تو بکــاهی همه کمی‎ ‎تو ‏فزایی​

 

[afsaneh_k]

خداوندا
اگر ما بد کنیم تو را بندگان خوب بسیار است
ولی
اگر تو مدارا نکنی ما را خدای دیگری نیست...

 

[afsaneh_k]

برای رسیدن به حقیقت باید یک بار در زندگی خود ، خویشتن را از همه ی عقایدی که پذیرفته خالص کرد و از نو و از پایه همه ی دستگاه های معارف خود را بنا نهاد.

(دکارت)

 

[afsaneh_k]

گاهی وقتا
از نردبون بالا می ریم
تا دستای خدارو بگیریم
غافل از این که
خدا پایئن ایستاده و نردبون رو محکم گرفته که ما نیفتیم...

 

[afsaneh_k]

من بی تــو دمی قرار نتوانم کرد
احساس تو را شــمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکــر تو از هــزار نتوانم کرد

 

[naghmeirani]

من خدا را لایِ گلها
در میانِ یاسمن ها
رنگِ زیبایِ چمن ها

در نگاهِ خیسِ باران
در دلِ ابرِ بهاران
در سکوتِ کوهساران

در سکوت و در تلاطم
در میانِ سیب و گندم
در خیالِ خیسِ مردم

در میانِ موجِ دریا
در زمستان,اوجِ سرما
در بهارِ سبزو زیبا

در سیاهی در سفیدی
در شکست و نا امیدی
هر چه خواندی, هر چه دیدی

رویِ بالِ شا پرک ها
در کویرِ دل ترک ها
در صدایِ نی لبک ها

در حرارت در شراره
در شبِ شعرِ ستاره
در دو بیتی,چارپاره

در خرابه در نیستان
در میانِ باغ و بستان
در بلوغِ جمع ِمستان

در سکوت و بی قراری
در دلِ تنگِ قناری
در کنارِ آبِ جاری

در لطافت در ظرافت
در صداقت در رفاقت
عشقِ بی تزویر و آفت

من خدا را خوب دیدم
من صدایش را شنیدم
از بدی ها دل بریدم

من غرورم را شکستم
پایِ سجاده نسشتم
عهد و پیمان ها که بستم

من خدا را با دو چشمم لمس کردم
من خدا را با دو چشمم تمس کردم.

 

[afsaneh_k]

خدايا !

خدايا !

تو با آن بزرگي

در آن آسمان ها

چنين آرزويي

بدين كوچكي را

تواني برآورد

آيا ؟
​

 

[naghmeirani]

همۀ دنیا بخواد و تو بگی ... نه
نخواد و تو بگی آره... تمومه
همین که اول و آخر تو هستی
به محتاج تو محتاجی حرومه

تو همیشه هستی اما این منم که از تو دورم
من که بی خورشید چشمات مثل ماهِ سوت و کورم
نمیخوام وقتی تو هستی آدمه آدمکا شم
چرا عادتم تو باشی؟ میخوام عاشق ِ تو باشم
تازه فهمیدم به جز تو حرفِ هیشکی خوندنی نیست
آدما میان و میرن هیشکی جز تو موندنی نیست
منو از خودم رها کن تا دوباره جون بگیرم
خستم از این عقل خسته
من میخوام جنون بگیرم


همۀ دنیا بخواد و تو بگی نه
نخواد و تو بگی آره... تمومه
همین که اول و آخر تو هستی

 

[afsaneh_k]

خداوندا

دلی ده کــــو یقینت را بشاید
زبانی کـــــه آفرینت را سراید
مــده نا خوب را بر خاطرم راه
بـدار از نا پسندم دست کوتاه
درونم را به نور خـود بر افـروز
زبانم را ثـــنای خـــود در آموز

 

[naghmeirani]

عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی ؛
همه کس و همه چیز را دوست بدار اما ؛
به هیچکس و هیچ چیز دل مبند مگر خدا.

 

[naghmeirani]

خدایا!
از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
...ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش
و جسم و دینم را سلامت بدار
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن
...خدای من!
این منم و پستی و فرومایگی‌ام
و این تویی با بزرگی و کرامتت
از من این می‌سزد و از تو آن ...
...چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.
...خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!
تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.
...خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....

 

[BEST STAR]

من یکی که عشق کردم با کارت افسانه جون. آخه من عاشق مناجات خواجه عبدالله انصاری ام.

 

[BEST STAR]

خداوند بی نهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید
به قدر فهم تو کوچک می شود
به اندازه ی آرزوی تو گسترده می شود
و به اندازه ی ایمان تو کارگشاست.
"ملاصدرا"
برین تو معناش

 

[afsaneh_k]

من یکی که عشق کردم با کارت افسانه جون. آخه من عاشق مناجات خواجه عبدالله انصاری ام.

سلام دوست عزیز
خواهش می کنم قابلی نداشت
ایشالا با پستای زیبات محفل مارو پربارتر کنی

 

[afsaneh_k]

روی هر پله که باشی
خدا یک پله از تو بالاتره
نه به خاطر این که خداست
به خاطر این که دستاتو بگیره...

 

[afsaneh_k]

خدا اگر چه ز پاکان دعا قبول کند
دعا کنم من و گویم خدا قبول کند

فشاند آن که ز ما آستین رد به دو کون
کجا نیاز من بینوا قبول کند

ز روی ساعد سلطان پریده شهبازی
چگونه طعمه ز دست گدا قبول کند

در خز این درد و دوا چه بگشایند
که غیر بی جگر آنجا دوا قبول کند

بلا و عافیت آیند اگر به معرض عرض
حریف عشق بلاشک بلا قبول کند

مکن قبول ز کس دعوی محبت پاک
که درد را بگذارد دوا قبول کند

اگر قبول کند مرد هر کجا دردیست
کسی که درد ندارد کجا قبول کند

فقیه قابل عفو و فقیر نا قابل
ازین میانه کرم تا که را قبول کند

شوم چو محتشم از مقبلان راه خدا
گرم به بندگی آن بی‌وفا قبول کند

محتشم
​

 

[فانوس تنهایی]

میبوسم هر آنجا که جای پایت باشد
و هر کس که نامت را بر دل داشته باشد نه بر زبان
ای پاکترین پاکترین ها

 

[yamaha R6]

یا رب، چه خطاست از تو غافل بودن
دور از تو و در صراط باطل بودن
هشیار بود هرآنکه دیوانه توست
دیوانگی است شرط عاقل بودن
​